وقتی طلا می گیرند...

این دنیای ورزش هم عجب دنیای است. 

این چند روز کلی گریسته ام... نه از ناراحتی ، که از خوشحالی . چه حس قشنگی دارد که کشورت ورزشکار های خوبی داشته باشد که طلا بگیرند... خیلی خوب است ! دلت می خواهد اینقد خاک کشورت را بو کنی که پدرت در بیاید بروی تمام کوچه های شهر را جارو بزنی تا ششهایت پر خاک کشورت شود . اینقدر بر خاکش سجده بزنی و سنگ و کلوخ هایش را ببوسی که از لب هایت خون جاری بشود. هر کسی که مسابقه داشته مثل اسپند روی آتش جلوی این جعبه ی جادوی خانه ی مان بالا و پایین پریده ام و زمین خورده ام و هزار چیز دیگر...

دست ورزش کار ها درد نکند که درد دل ها را کمتر می کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد