ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
راستی : نمی شود بعضی چیز ها را باور کرد ...چرا کرگدن رفت؟ ممکن نیست!
بعضی از آدم ها زود عزیز می شوند...
کرگدن ... (آقای محسن باقرلو ) از همان آدم هاست.
کرگدن برای من زود عزیز شد...حتما برای شما هم همین طور بوده!
خیلی از دوستان بلاگستان را از باز ها ی وبلاگی کرگدن می شناسم...عزیز ترین دوستان امروزم را...
بازی شب یلدا ... برای من تنها یک بازی معمولی نبود... بلند ترین شب سال با بازی صوتی کرگدن برای من کوتاه و شیرین شد .
کرگدن از همه ی بچه ها آرشیو بزرگی داشت...عکس های بچگی شان..امضا هایشان...عکس میز کارشان ، و صدا هایشان !
امروز برای ما از کرگدن چند یادگاری...صدای گرمش و خاطراتی تکرار نشدنی مانده...
این را خودش می گوید... و من نمی خواهم باور کنم! امروز خیلی خسته بودم و با فهمیدن نبودن کرگدن بین بچه ها ی بلاگستان خسته تر هم شدم....
برایش آرزوی بهترین ها را دارم...
اما کاش به زودی ، باز هم بیاید... جایش بیش از آن چه فکرش را کند خالیست!
راستش من نفهمیدم. قضیه چیه؟
آهان حالا فهمیدم. انگار خداحافظی از دنیای وبلاگ نویسی اپیدمی شده مومو جان!
آره خیلی هم بد جوور....
هوووووووممم
گند زده شد به آخره شبمون
آخه چرآ
با اینکه هیچوقتت نتونستم قآطی جمشون شم اما خیلی آدم های خوبی بودن
مخصوصا ایشوون
اَه
همیشه همینه
نمیخواممممممممممم
حرفی نیس
گفتنی ها رو می دونید..
سلااااام عزیزم!
گریه دارم...منم وقتی شنیدم شوکه شدم...
خیلی نارااااااااااااااااحتم
حرفی نیس
گفتنی ها رو می دونید..
چه حیف که رفت....
حرفی نیس
گفتنی ها رو می دونید..
انگار یه ویروس افتاده به جون وبلاگستان...هی خداحافظی...
واقعا بازی های مرگدن حرف نداشتتتت خصوصا این اخری که عالی بوووووووود
ماش فقط یه مدت کوتاه باشه...
منم از رفتن کرگدن خیلی غمگین و ناراحتم
راستی بابت تبریک تولد خیلی ممنونم
همیشه باید دل کند
گاهی وقتا ما دل می کنیم(کاف با فتحه)
بعضی وقت ها هم از ما دل می کنند(کاف با فتحه) ...
یا علی
با تشکر از اینکه برای دیدن عکسام وقت گذاشتی.
دلیل بی برفی عکسام فکر کنم ذرات معلقه یا گره روسری .
شرمنده م کردید استاد !
یادم نمیره محبت و لطف و بنده نوازی تون ...
همیشه همه تونو می خونم ... مرتب ...
جاتون خیلی خالیه........
منم خیلی دلتنگ و دلگیر و ناراحتم ...
از دیروز تا حالا وبلاگستان ساعتعپهای بدی رو گذرونده ...
کاش دوباره همه چی مثل قبل بشه ...
کاش شهریار وبلاگستان لطف کنن و برگردن ...
برمیگرده ! امید دارم !
منم ناراحت و دلتنگم
ولی بیایید اینجا رو همونجوری که شهریار میخواد زنده و شاد و صمیمی نگه داریم
سلام خوبی؟
همه رفتنی اند