دعوا ...دعوا ...سر مربا!

عصبانیم!

ناراحتم!

حس می کنم که ...

اه ولش کنین!

می دونین چیه؟

با یه استادی صحبت کردم و از فکرام برا دانشجو ها گفتم! از اینکه چه جوری می شه علاقه مند ترشون کرد؟

چه جوری می شه با همین امکانات کم دانشکده کشیدشون کلاس... زندگی کرد و درس خوند!

چه جوری می شه بازده کلاسا رو بالا برد!


می دونین چی می گه؟

می گه بقیه استادا باهات دشمن می شن...

تازه کاری نمی دونی... می رن زیرآبتو می زنن! یه جوری که نمی فهمی از کجا خوردی...می دونین؟

راس می گفت...

یه حسی بهم می گه که این دانشگاه چندان هم جای من نیست... گاهی نگاه سنگین استادا رو تو اتاق اساتید حس می کنم...وقتی دانشجو ها میان میریزن سرم وقتی تا سر خیابون اصلی دنبالم میان و تا سوار ماشین بشم راجع به همه چی باهام حرف می زنن...اونوقت ها حس می کنم که داره یه اتفاقات بدی میفته!

هنوز البته چیزی بهم نگفتن از آموزش یا از جای دیگه... 

ولی می دونم که به یه استاد خیلی با سابقه و خیلی خوب یه چیزایی گفتن که کلی بهش برخورده...منتظرم که یکی بیاد سراغم این روزا! منتظرم...

هیچ جا بدون مافیا نیست!

فکر نکنم به این راحتی از رو برم! چیزی که زیاده دانشگاه نیاز مند به استاد ، این ترم نشد ترم بعد! اونم این درسایی که من دارم که اکثر استادا به خاطر سنگینی کاردرس ها راضی به تدریسشون نیستن! اینجا نشد یه جای دیگه!

بالاخره باید یه کاری کرد تا دانشگاه برای دوستای کوچیکم چیزی نباشه که برای من بود...


راستی: ببار ای بارون (برف) ببار! 

                                               ببار ای بارون ببار
                                               با دلُم گریه کن، خون ببار 
                                               در شبای تیره چون زلف یار
                                               بهر لیلی چو مجنون ببار ....ای بارون!


نظرات 32 + ارسال نظر
امیر جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:16 ب.ظ http://khateratetarakkhorde.blogfa.com

یکی از اشکالات ما اینه که هیچ وقت نمی خوایم به حق و با قابلیت های مثبیمون پیشرفت کنیم و بالا بربم...
همیشه دنبال پله کردن دیگرون و زیر آبه همو زدنیم...
اینجا بارون بارید
خوش به حالتون برف دیدید.....

نمی خوایم کسیو پله کنیم!
حالا ما پله بشیم کسی بره بالا چه عیبی داره؟
اشکال اینجاست که می خوایم همه عین هم باشیم!

امیر جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:21 ب.ظ http://khateratetarakkhorde.blogfa.com

راستی استاد این ربطش با مربا چی بود؟
در ضمن برای ما قدیمی تریا!!!! این بود:
دعوا دعوا یر یه کیلو مرباااا....

مرباست دیگه!
لابد هس که اینقدر سنگین تموم می شه براشون!

جزیره جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:23 ب.ظ

نه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه شما نباید کم بیاری.شما نباید کوتاه بیای
استاد با طرز فکر شما کم پیدا میشه.باور کن دانشجوها به امثال شما نیاز دارن.اینو به عنوان یه دانشجوی معماری میگم که کاملا از خوندن اون تیکه صحبتت با اون یکی همکارت لذت برد و یه لحظه حس کرد چقدر خوب میشد اه یه استاد اینجوری میداشت.
البت من استادام خوبن.ادم میتونه باهاشون راحت باشه ولی هیچوقت حس نکردم که ای حرفی رو که شما زدی بگن


امیدوارم برقرار بمونی استاد مومو

چشــــم!
کم نمیاریم!
نترس!

رها بانو جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:36 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

سلاااااااااااام استاد

به راستی که انم استاد برازنده ی شماست ...
نمیدونید چقدر حس خوبی بهم داد خوندن این پستتون . خوشحالم ، خیلی خوشحالم که استادهایی پیدا میشن که قلبشون برای دانشجوهاشون می تپه ... که به فکر ارتقای کیفیتن و نه ارتقای کمیت حقوق سر ماهشون ... عاشقتونم چون عاشق شاگرهاتون هستید ، چون عاشقانه تدریس می کنید ، چون شاگردهاتون رو "دوستای کوچیکم" خطاب می کنید ...
مهم بهترین بودنه ... مهم اینه که وجدان انسان آسوده باشه ... مهم اینهاست ! وگره به قول خودتون چیزی که زیاده دانشگاه ... مطمئناً شما جایگاه خودتون رو دارید ... حتی اگه پیش هیئت علمی دانشگاه هم به فرض محال این جایگاه رو نداشته باشید ، صد در صد توی قلب دانشجوهاتون جایگاهتون به مراتب بالاتر از این حرفاست ...
براتون آرزوی بهترینها رو دارم استاد ...

منم موافقم!
تازه اول راهم
وقت برای موفقیت هست!

مرسی

رها بانو جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:37 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

انم یعنی نام ! حالا چه جوری اینجوری شد خودمم نمیدونم !

من می دونم!

به خاطر عجله است!

رها بانو جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:39 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

وای چقدر اشتباه تایپی !

شاگرهاتون = شاگردهاتون

وگره = وگرنه

به بزرگی خودتون منو ببخشید ! عجله ای شد ...

عیب نداره!
نمی گفتی نمی فهمیدم!
ساختار مغز آدما جوریه که اینجور چیزا رو اصلاح می کنه خوندنی!
دقیقا نمی دونم چجوری!
اما از مباحث روان شناسی ادراکه!

مهتاب جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:58 ب.ظ http://moonlight-m.blogsky.com

اینجا جایی است که خوب بودن آدم ها رو از تعداد دشمناشون میشه فهمید...

اون همکارت راست گفته متاسفانه

هر راستی و هر واقعیتی حقیقت نیست!
حقیقت چیزیه که نور توش باشه!
من در واقعیت نوری نمی بینم!
پس دنبال نور می گردم!

سارا جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:30 ب.ظ http://gahneveshthayeman.blogfa.com/

سلام
متاسفانه همین طوره! همه جا مافیا هست...
حیفه که استادایی مث شما این طوری مجبور می شن برن...
اما باز خدا رو شکر که هنوز آدم هایی مث شما وجود دارند
دوستتون داریم..

کی گفته می ریم؟
باز سبز میشیم یه جا دیگه!

بهار جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:50 ب.ظ http://zendanebihesar.blogsky.com

هیچ جا بدون مافیا نیست!

مزه اش به همینه!
هیجان تا حد مرگ...
ماموریت غیر ممکن!

پرند جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:11 ب.ظ http://ghalamesabz2.wordpress.com

همه جا آسمان همین رنگ است
و چه بسا در اثر شدت آلاینده‌ها بدرنگ تر است!!

بارون داره میاد!
درست می شه!

گلبانو خاتون جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:25 ب.ظ http://golbanoo-khatoon.blogsky.com

متاسفانه یا باید مثل بقیه شد یا سکوت کرد. هیچوقت نمیشه اون چیزی که دلت میخواد و میدونی به صلاحه رو اجرا کنی..
وای به حال منی که قراره آخر ادامه تحصیلم تدریس باشه...

چرا وای
من و تو با هم
درستش می کنیم...

گلبانو خاتون جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:27 ب.ظ http://golbanoo-khatoon.blogsky.com

راستی! یکی بود یکی نبود! ما یه مدیر گروه داشتیم که خیلی خوب بود! یعنی به معنای واقعی استاد بود و قانونمد و همه چی.. بعد چند وقت دیگه مدیر گروه نبود!!!
بیخود نیست میگن کار فرهنگی تو این مملکت جایی نداره!

شهادت راه انبیا است!

نبی نیستم ها!
اما زور می زنم باشم!
زور می زنم معلم باشم!
معلم خوب

کرگدن دل نازک جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:05 ب.ظ http:// karrgadan.blogfa.com

آبدیده خواهی شد....

آره جانم!

تا این غوره مویز بشه حلوا دهن شیرین نمی کنه!!!!! چی گفتم!

azad جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:15 ب.ظ http://www.restless.mihanblog.com

سلام استاد
امیدوارم که به این زودی دلسرد نشید.ما به اساتیدی مثل شما نیازمندیم.اینو از ته دل میگم.
اگه شما بری اون یکی بره پس کی باید بمونه؟
هرچند سخته ولی از شما و اساتیدی مثل شما خواهش میکنم باز هم فدا کاری کنید و در حق ما لطف کنید و بمونید.

یه استاد فولاد داریم استاد که چه عرض کنم مثل شما پروفسور که بعضی ها دارن زیرآبش رو میزنن و ...

چشم!

گاهی دانشجو ها هم از این کارا می کننا! زدن زیر آب استادا یکی از تخصص های بچه هاست ...

نیما جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:34 ب.ظ http://www.arezuhaye-aghaghi.blogsky.com

بله استاد جان ! این موارد زیاده ! همین خود من زمانی که دانشگاه MIT بودم ! قدرم رو ندونستند و زیر آبم رو به طور غیر اسلامی زدن !

سلام ! جدا از شوخی باید بگم که اوضاع دانشگاه ما هم همچین خوب نیست ! امیدوارم هرجا هستی موفق باشی و کسی جلوی پیشرفتت و بهتر شدن سطح علمی دانشجوهاتونو نگیره !


باری کلا!
ام آی تی پارتی داری ما رم بفرست!
جدا از شوخی ...

کاغذ کاهی(نازگل) جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:12 ب.ظ http://kooche2.blogfa.com

خب اینجا مملکتیه که روابط به جای ضوابط حاکمه !

تازه بدبختی اگه یه نیروی جوون و با سواد باشی حملت نمیکنن چون گند کار خودشون در میاد ...

امیدوارم هر جا درس میدی جایی باشه که قدرت رو بدونن

نیازی به قدر دانی ندارم فعلا!
باور می کنی؟

حس می کنم وظیفه است!
شاید یه روز که پیر این کار شدم دوست داشته باشم قدرم رو بدونن! اگر بتونم به پیری برسم!!!

تو جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:28 ب.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

اون کاری رو بکن که فک میکنی درسته..
بقیه اش به نظرم حله...

چشــــــــــــم رفیق!
چشم!

کورش تمدن جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
نبینیم ماراحت باشید
البته از پشت کارتون بسیار لذت بردم
ایشالله درست میشه
واسه کسی که کارش خوبه همیشه و همه جا کار هست
باید قدرتون رو بونند ولی اینجا زیر آب زنی بابه
واسه همینه که من همیشه از کار در محیط هایه دولتی متنفر بودم

آره
درست می شه
ایمان دارم!
مطمئنم!
دور نیس اونروز

میکائیل جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:55 ب.ظ http://sizdahname.wordpress.com

چه جالب ...
یعنی اونجا هم ازین چیزا پیدا میشه ... من فکر میکردم فقط تو اداره خودمون مافیا بازی ....
اتفاقا بازی خوبیه .... زیاد غصه نخور ...
بهش میگن بازی چش درار ...

آسمون همه جا یه رنگه ...
بازونم که میاد اونورا .. پس خوشحال باشید دیگه ....

نه داداش!
همه جا همینه!
خیلی هم خوبه!
ما که فعلا خوش به حالمونه!

سرو جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:17 ب.ظ http://yeksarv.persianblog.ir

دقیقا وضعیت را درک می کنم

دقیق ِ دقیق؟

عب نداره!
خوب می شیم!

حمید جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:34 ب.ظ http://jarrah.tk

با این ترانه خیلی حال میکنم

ممنون!
منم خیلی دوسش دارم!

آفاق جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:20 ب.ظ http://beheshteafagh.blogfa.com

من دوست ندارم اینجوری باشه! همین چیزا باعث می شه دلم خیلی زیاد واسه بچگی تنگ بشه. چه ساده و خوش باور بودیم.
امیدوارم چیزای خوبی برات پیش بیاد.

ان شالله!
آره چه روزایی بود..

نیم وجبی جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ب.ظ

یعنی اگه منم یه روزی استاد دانشگاه بشم بعدش اینجوری میشه ؟‌آخه منو همه دوس دارن (ببین چقد پرروام )

حتما!
شما رو که همه دوس دارن!

سیمین جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:33 ب.ظ http://rosoobha.blogsky.com/

متأسفانه این یه حقیقته....
اینجا به هیچ نوع پیشرفت و نوآوری علمی بها نمی دن مخصوصن توی سیستم دولتی.بخاطر همینم خیلیا تو فکر رفتن هستن.قبول دارم که باید کاری کرد.یه مدت خودمم اینطوری فکر می کردم ولی الان میبینم هیچ نتیجه ای نداشت جز خسته کردن خودم.

کار بی زحمت کار نیست عزیزم!
هیچ کس به راحتی راهی رو باز نکرده
همه جون کندن
سخت کار کردن
از ادیسون و انیشتین و گراهام بل بگیر تا...بیل گیتس و غیره!
ما می خوایم همه چیز ردیف باشه تا شاخ بشکنیم!

دختری که حرفهایش را نمیخورد جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ب.ظ http://www.rainygirl89.blogfa.com

اینجا ایرانهجاییکه مخالفن تا امسال تو پیشرفت کنن حسووودن..... میترسن ماها چیز بئونییییییییییییم

فک کنم فهمیدم چی نوشتی!
اگه مباحث روان شناسی ادراک درست باشه نوشتی " اینجا ایرانه جائیکه مخالفن تا امثال تو پیشرفت کنن حسودن...می ترسن ماها چیز بدونیم؟ "
درسته؟

زویا جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:59 ب.ظ http://zoya31.blogfa.com

مومو جان چقدر خوشحالم چنین حس زیبایی نسبت به اطرافت داری . بانو دنیا پر از آدمهایی است که چاله و چاه سر راه هم میکنن تا خودخواهی و تنبلی اشون رو ارضاء کنن اما همیشه یکی مثل تو در این دنیا هست که با بالهای عشق میپره و اطرافش را روشن میکنه

پیروز باشی

ممنونم!

چقدر خوب بود
بال عـــــــــــــــشق!
من بال عشق می خوام!
یه عالمه...

عبدالکوروش شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ق.ظ http://www.potk.blogfa.com

پاشو بیا اهواز ترم بعد.
اینجا یه دنیای دیگه س.

ممنون!
اینجا ولایت خومون برامون تره خورد نمی کنن!
اهواز که بماند!
تازه شما اونجا هستی می ری ما رو لو میدی...
می گی این یارو همون وبلاگ نویسه هس...

م . ح . م . د شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:29 ق.ظ http://baghema.blogsky.com/

استاد کوشی ؟! بیا دعوت شدی به یک بازی

چشم...

امیر علماء شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 ق.ظ http://vlife.blogsky.com/

ببار ای برف سنگین بر مزارم!

جانم!!! خدا نکنه!

قاصدک شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ب.ظ

ولی خدایی استاد یا معلم بودن(اونم از نوع با وجدانش) صبر ایوب میخواد به نظر من اونایی که استادن و به دیگران چیز یاد میدن اونم با علاقه واقعا قابل تقدیرن نگران زیراب زنی نباش برو جلو من هواتو دارم.

Ahura یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ق.ظ

Bezaneshun :d

باشه :دی

بهداد چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:06 ق.ظ http://webgoz.blogsky.com/

خیلی نابغه ای
لطفا یک مطلب طنز هم برای من بنویس؟؟؟
میدونم وب من کلاس نداره
بخصوص در برابر وب زیباو پراز نکات زیبای تو اما دلم میخواد از تو هم یک یادگاری داشته باشم
لطفا به منم سر بزن؟

کلن نفهمیدم چی گفتی!
اسپم بودی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد