چه فرقی می کند کی بود؟

روزی مثل امروز بود فکر کنم... شناسنامه ام این را می گوید... دقیق! مٌهر هم دارد ... با چند صفحه مشخصات ... نام پدر...مادر .. حوزه ...شهر... و صفحه ی آخر! 

همه ی چیز هایی که باید یک آدم داشته باشد تا هویت داشته باشد...حتی روحیاتم را هم با انواع و اقسام طالع بینی ها از روی همین سال و روز تولدم حدس می زنند! همه چیز کامل و بی نقص است... 

اما ... واقعا چه فرقی می کند که کی بود که "فیکون " شدم؟

مهم این است که من هستم ... چون فکر می کنم .... چون شک می کنم ... چون درد می کشم ... چون روح دارم ... چون مثل یک چراغ هستم ... روشنم ... چون هر جا می روم با خودم یک رد نور و روشنایی می برم ... این را دیگران به من گفته اند ... 

این روز ها ولی نورم کم شده ... این را هم به من گفته اند... رنگم پریده و مثل قبل نیستم ... مثل قبل نمی درخشم ... وقتی جایی می روم چشم ها در من دنبال نور می گردند و هیجان ... منتظرند تا من برقصم ... مثل همیشه ... ولی این روز ها برایم همه چیز یک جورهایی مسخره است و می شود به همه چیز خندید ... همه چیز غمگین است و می شود برای همه چیز گریه کرد! چون فکر می کنم و شک کرده ام! به همه چیز ... 

حتی به تولدم! و به طالع بینی ها ...انگار کسی من را نمی شناسد ... حتی با وجودی که همه ی مشخصاتم دقیق و بی نقص است! 

دنیا کمی دیوانه است ... نیست؟ یک نفر به دنیا می آید و می شود سی سالش و بعد شصت و اگر شانس بیاورد و از هزار درد و مرض جان سالم به در ببرد نود و صد و بیست!!! و ان شالله بعد از صد و بیست سال تشریف می برد آنور!! ( آن یکی دنیا را عرض می کنم) و آنجا دیگر فکر نمی کند و شک نمی کند و درد هم نمی کشد!! پس آدم به چه دردی می خورد آنجا؟... اگر هیچ یک از این وظایف انسانی را نداشته باشد؟ لابد بعدش حوصله اش سر می رود و یک بار دیگر میوه ی ممنوعه می خورد (اگر مرد باشد که بانو حوا به دادش میرسد تا گول بخورد و اگر هم زن باشد که ذاتن خودش گول خورده است و نیازی به کمک ندارد) تا کمی هیجان به زندگی کسالت بارش بدهد و باز هم می آید تا دوباره "فیکون" شود و روح پیدا کند !!! 


این مثلا پست تولد من است!!! 

خیر سرم متولد شده ام !!! یعنی قرار است بشوم!!! شاید هم قبلا متولد شده ام واقعا !!! ساعتش هم فکر کنم یک بعد از ظهر بوده ... ( احتمالا مادر زنم دوستم داشته و سر ناهار رسیدم به این دنیا ) ...


اما...

اما فقط روز تولد نیست که آدم متولد می شود!

شاید باید تصمیمی بگیرم تا این بار واقعن واقعا  متولد شوم! به میل و خواسته ی خودم! آن دفعه که متولد شدم در چنین روزی... یادم نمی آید که تصمیمی گرفته باشم ... 


نظرات 22 + ارسال نظر
امیر سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:59 ق.ظ http://khateratetarakkhorde.blogfa.com

تولدت مبارک
امیدوارم امسال خیلی متفاوت تر باشه و از تمام سالهای عمرت بهتر و بهتر و بهتر
{یک سبد گل خیلی خوشگل تقدیم استاد}

مرسی
پذیرفته شد
کیک تولد ...تقدیم امیر خان!

پاییز بلند سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:54 ق.ظ http://www.paizeeboland.blogsky.com

دروووووووووووووووووووووووووووووود

قانونن آدما یه روزی میان و یه روزیم میرم٬ قاننشم مال طبیعته و مثه اینکه اجباریه.. این وسط رزایین که میسازیم و ساخته میشن٬ تو این ساختناست که میرخصیم٬ میخندیم٬ نور داریم و یا غم گساری میکنیم و تاریک میشیم و تو خودمون کز میکنیم...
گفتم تا گفته باشم و ناگفته نمونه که این تاریخا و روزا فرمالیتست٬ آدم تو عمر کوتاهش میشه هر روز به دنیا بیاد یا هر روز درون خودش غزل خداحافظی بخونه و من احساس میکنم این روزا شدیدن به غزل خوانی خودتو اجبارن داری مجاب میکنی! نمیخوام تو کارت دخالت کنم اما از خودت انتقام نگیر٬ به خودت قسم که گناه داره (خودت)!
.
.
باش و بمان تا هزاران سال دگر
که زمین محتاج قدم های تو است


.
.

وختی بهت تبریک میگم که مث سابق با صدای بلند بخندی٬ اون موقست که متولد شدی

دروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
منم با قانونش مشکلی ندارم!
اون آخرش یه هوا نافرم پوچ گرایانه است!
دلم نمی خواد تو بهشت بیکار و علاف باشم!!!!! :دی

باشه!
چشم استاد...


بنده کی جسارت کردم ؟ شما اصلا دخالت نمی کنی ... خیلی هم خوبه که نقدم می کنی... اصولا آدم خودش نمی بینه ایرادای کارش رو... یکی باید بش بگه!

بازم چشم!
فقط هزار سال دیگه نیای بگی بسه چسبیدی به این دنیا ها!!! برو پی کارت ... :دی گفتم که گفته باشم!!



باشه! ... تو که می دونی من اصولا زیاد می خندم!!! حتی به ترک دیوار .... اونم نصفه شب!!! :دی اونمممممممممم قاه قاه! صدای این آقای همسایه هم هنوز تو گوشمه که می گفت "نصفه شبی به چی می خندی آخه همساده" ...گاهی به عنوان یه انسان خیلی تاریخی می شم نه؟!

یعنی یه دمبل یه کیلویی گرفتم دستم... به انواع حرکت های ممکن با دمبل یه فصل خندیدم! خیلی به نظرم خنده دار میومدن! الانم که خوب فک می کنم ...می بینم خداییش خنده دارن! نیسن؟

سمیرا سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:44 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

تولدت مبارک بانو//امیدوارم سالهای سال سلامت و شاد به زندگی لبخند بزنی

پری چهره کاتب سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:00 ب.ظ http://www.babaee1.persianblog.ir

سلام بانو جان
و
مهربانی رازش را با تو در میان نهد
پس به هیات گنجی درآمدی...
بایسته و آز انگیز
تولدت مبارک رفیق من

م . ح . م . د سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:45 ب.ظ http://www.baghema.blogsky.com/

تولدت مبارک عمه جاااااااااااااااان

م . ح . م . د سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:46 ب.ظ http://www.baghema.blogsky.com/

من شیرینی میخواممممممممممم ...

علیرضا(سوخته) سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:08 ب.ظ

گر علت خلقت رخ زیبای تو باشد، کم است؟
این همه دلخوشی از ماه دلارای تو باشد، کم است؟
بس کن ای بلبل سرمست، زین همه نالان شدن
سجده خیل ملک همه بر پای تو باشد، کم است؟



بابا تولدت مبارک دیگه... بیا شمعا رو فوت کن... حالا هر چن سال دوست داشتی زنده باش...

وانیا چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ق.ظ http://vaniya1859.persianblog.ir

سلام خانوم گل تولدتت مبارک

بهنام چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:39 ق.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام
تولدت مبارک ایشالله همیشه روشن باشی و هر روز پر نور تر از دیروز به زندگی ادامه بدی...
ایشالله زندگیت هم طول داشته باشه هم عمق...
سال نو رو تبریک نگفتم هنوز؟!
ببخشید. سال نو هم مبارک... سال خوبی داشته باشی استاد...

حورالعین اوجاقی چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:12 ق.ظ http://huria.persianblog.ir

میدونی من سرگشته ترم هنوز مستی باده ی اول حضرت دوست از سرم نپریده هزاران پیاله در کامم خالی کرده و ساقی دارد پیاله ای دیگر برایم آماده میکند ماندم در کار ش
دوست ندارم غم رادر چشمت ببینم ولی کسی تضمین میکند ؟تنها غم همین اتفاقات امروز است

عزیزم من خیلی مستم هنوز مست الستم ولی ؟ولی کی میتونه تضمین کنه وقتی حتی خودم نمیتونم؟

کرگدن چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:35 ق.ظ

تولدتون مبارک استاد
ایشالا سالهای سال
پرنور و پرفروغ زندگی کنید ...

نون چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:20 ب.ظ http://www.inky.blogsky.com

تولدت مبارک! :)

پری چهره کاتب پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:08 ق.ظ http://www.babaee1.persianblog.ir

وای زری خدا بگم لعنتت کنه با این تب و لرز و درد شدید ماهیانه .... از خنده روده بر شدم
یاد این جکه روح افتادم
آقا به روح اعتقاد داری؟
ای دستم درد نکنه با این دختر تربیت کردنم حالا از من میپرسی ؟
اگه اعتقاد داشته باشم شما ابزارشو داری؟

پری چهره کاتب مجد پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:13 ق.ظ http://www.babaee1.persianblog.ir

الی جان آمدم بهت بگم من مرد فیل نما شدم اشتباهی کامنت مکث عزیزم رو واست نوشتم
پاکش کن و کمی هم لبخند بزن رفیق

نیما پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:30 ق.ظ

سلام استاد عمه جان !

تفلد عید شما مبالللللللک !

شیرینی ما یادت نره عمه جاااان !

ساده پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ب.ظ http://arvah-sokot.blogfa.com

سلام. برای عرض تبریک اومدم. روزش یادم نبود فقط یادم بود تولدم هامون نزدیک به همه. با کمی تاخیر تولدت مبارک.

استوا خاتون جمعه 12 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:23 ق.ظ http://bootejeghe.blogsky.com

مومو جتن؟ من اومدم عید دیدنی؟
والا یادم نمیاد! حالا!
سال نو بهار نو عید نو مبارک باشه و ایشالا که امسال پر باشه از خبرای خوب و شادی و سلامتی

عبدالکوروش جمعه 12 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:36 ق.ظ http://www.potk.blogfa.com

چرا اینقدر روزهای تولد، روزهای غمگینی هستند؟!
آدم روز تولدش باید خوشحال باشه؟
چرا؟!!!

بهروز(مخاطب خاموش) شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:22 ب.ظ

استاااااد(به سبک بابا شاه)
تولدیــــــــــــــــــــــه مبارکیــــــــــــــــــــــــــــــــــه

آدم برفی دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:45 ق.ظ http://snowwoman.blogsky.com

تولدت مبارک مومو..........

فرزانه دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ق.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

هرچند که دیر شده ولی تولدت مبارکککککککک

مادر چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ب.ظ

سلام تولدت مبارک
از طرف یک مادر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد