رستم خودمونو که میشناسین؟

رستم خودمونو که میشناسین؟

همونی که از هفت خوان گذشت و دیو سپید طفلکی رو به درک واصل کرد و از کله اش برا خودش کلاه خود ساخت! همونی که اسبش رخش بود و آخر عمرش گول برادر ناتوی خودش رو خورد و افتاد تو چاه شغاد و با نا مردی از شاهنامه و داستاناش بیرون اومد!


امشب ، که باز از شدت کار و بیکاری و خستگی ، بی خوابی زده بود به سرم ، کلی فکرای باربط و بی ربط مطابق عادت معهود ! هجوم آوردن به سلول های خاکستری کله ام! همین جوری که کم کم داشتم غرق می شدم توی فکرای جور وا جور ...یهو یه نکته ی جالبی لابلای فکرام توجهم رو به خودش جلب کرد و منو وادار کرد روش دقیقتر بشم! حالا اون نکته چی بود؟ الان می گم!


نکته هه این بود ...که این رستم خان شاهنامه ، برا چی این همه معروف و محبوبه! مگه نه اینکه جگر گوشه اش رو کشت و همش هم گول همه رو می خورد وخدمت پادشاهان ظالم و کم عقل زمان خودش رو می کرد؟ مگه نه اینکه اسفندیار بنده خدا رم یه جورایی با نا مردی کشتش...  مگه نه اینکه یه شب رفت توران و دسته گل به آب داد و برگشت؟  دیگه یواش یواش مغزم داشت دچار تورم مضمن می شد و هر چی فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم که یه دفعه.... فهمیدم!!!!


فهمیدم دلیل محبوبیت رستم چی بوده! این کشف هم با اینکه مال منه و تمام حقوق مادی و معنویش متعلق به شخص شخیص بنده است ... ولی چون شما از خودمونین بهتون می گم! بین خودمون باشه فقط...


القصه ...ماجرای محبوبیت رستم جان از اونجا شروع می شه که ... جناب رستم خان بعد از اون یه شبی که تو توران ، تهمینه جون رو باردار می کنن و برمی گردن ایران دیگه تا پایان عمرشون خدمت پادشاهان می کنن و هرگز و به هیچ شکلی از اشکال ممکن با زن دیگه ای نه عقد دایم می کنن ...نه موقت ! و نه حتی فکر انجام چنین کارایی به سرشون می زنه!


وقتی به این قسمت از داستان رستم فکر کنید بدون شک شما هم مثل من ... نا خود آگاه اشک تو چشماتون جمع می شه و به این همه مردونگی احسنت و آفرین می گین!  خداییش مرد بود ، نبود؟ ... حتی اگه هفت خوان و دیو سپید و جنگ با سهراب و نامردی شغادم نبود ... همین یه داستان کافی بود تا رستم پهلوون پهلوونا بشه!


***

بنده هر گونه ارتباط بین ساعت نوشته شدن این پست و  سلامت قدرت تفکر واستدلال خودم رو به شدت تکذیب می کنم!




راستی ...دوستان بلاگفایی!چرا این کد امنیتی تون نمیاد من براتون سی ام  بذارم؟

نظراتم همه باد کردن رو دستم راه گلومو بستن! دیگه شما به بزرگی خودتون ببخشین! فعلا یه مومو ی واقعی شدم بی سر و صدا مجبورم بخونمتون!



نظرات 14 + ارسال نظر
کورش تمدن چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:30 ق.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
مطمئنی حالتون خوبه استاد؟
من که فکر میکنم بین ساعت پست و این نظریه رابطه خیلی خیلی مستقیمی هست
خداییش خسته نباشی با این تئوری
شبه کمتر بخور که راحت تر بخوابی

علیک سلام مهندس!
لقمه ای رو که بنده گرفتم شما قورتش می دی مهندس؟
خوبه خودم بهانه رو دادم دستتونا!
خداییش کارم درست نیست؟
اتفاقا شاید از گرسنگی بوده این تئوری! پولمون کجا بود تو این وانفسای بازار نون بخریم بریزیم تو این خندق بلا! آدم سیر می شینه لا دندوناشو با خلال دندون پاک می کنه! نمی شینه که فکرای عجق وجق کنه!

بهبود چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:42 ق.ظ http://bia2click.rozblog.com/post/1

کورش جان خیلی با مزه ای


..درونم نهفته شده و سکوتم گویاترین پاسخ به اوست...

سلامن علیکم!
البته در طنازی جناب تمدن شکی نیست!
ایشون شهره ی خاص و عامن!
اما من نفهمیدم الان...این "او" که شما پاسخش رو با سکوت می دین "بنده" ام احتمالا؟
یعنی شما می گین رستم عقد موقت یا دایم داشته تو زندگیش؟
سندی هم دارین برای اثبات این مدعا؟
اگه اینجوری باشه که باید برم دوباره فک کنم ببینم چرا این همه محبوبه رستم!

کوشالشاهی چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:11 ق.ظ http://www.dagdo.blogfa.com

خوب رستم رو رستم نکنیم پس کی رو رستم بکنیم.
بقیه قهرمان - اسطوره های شاهنامه ام همین جوری بودنا. البت اگه اشتباه نکنم

همون رستم رو رستم کنین خوبه!

بقیه قهرمان - اسطوره های شاهنامه هم تک همسر بودن ....بله! ولی همسراشون باهاشون زندگی می کردن! نه مثل همسر رستم ... همسر یک شبه باشن برای تمام عمر! البته اگه اشتباه نکنم.

پیشی چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ق.ظ http://lazycat.blogsky.com

دمِ تو و فکرت و ساعت استفاده از اون چیزی که ظاهرا اسمش فکره و رستم داستانت و این عشق مزخرف رستم و تهمینه و از همین دست چیزا.... واقعا گرم مومو جان!!!!!!!

تو کلّ شاهنامه، همیشه قهرماناش یه جایی تو زندگیشون مظلوم واقع شدن، این زجر عظیم همسر یک شبه بودن هم افتاد گردن رستم!!! آخییییییییییی!!!
ولی خداییش تصور کن فردوسی تو قرن بیست و یک قرار بود شاهنامه رو بنویسه.. چه سوژه خنده ای می شد کتابش!!!

زویا چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ق.ظ http://zoya31.blogfa.com

با اینکه از رشادت های رستم خیلی داد سخن سر داده میشه و همه اونو پهلوان می دونند ... من بخاطر تمام حقه هایی که سرهم کرد و سهراب و اسفندیار را کشت ، ازش خوشم نمیاد

میخواد تک همسر یک شبه باشه یا نباشه و تاآخر عمر ازدواج بکنه یا نکنه . نامردی که شاخ و دم نداره

گل گیسو چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ب.ظ http://gol-gisoo.blogsky.com/

سلام
راست میگینا چرا به ذهن من نرسیده بود
وفاداری به این میگنااااا!

مومو چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:19 ب.ظ

سلام مومو

تا اونجا که بنده از شجره نامه چه سهراب پهلوان اطلاع دارم :
مادر جان ایشون تک پسر بودن نه تک فرزند .(شوخی)

و از آنجا که این داستان به قبل از اسلام برمیگردد

با استنادبه شاه جنگ ایرانیان در یونان و چالدران می توان گفت که درایران باستان تک همسری رایج بوده البته چاپ نخستین را مطالعه بفرمایید که به تک همسری
خشایار شاه هم اشاره میکند

حورالعین اوجاقی(مامان) نه مومو چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:23 ب.ظ http://huria.persianblog.ir

بدون تعارف در متون قدیمی تاریخ های ایران همیشه تک همسری بوده عیر از مواردی خاص .

مامان!
من به تک همسریش کار ندارم که!


به دل گنده ی رستم کار دارم که فقط یه شب همسرش رو دید و بعدش هیچی تا پایان عمر!

دختری که حرفهایش را نمیخورد چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:40 ب.ظ http://www.rainygirl89.blogfa.com

میگم مومو جونم خوبه تو بیدار بمونی و این رازای تاریخی رو هی کشف کنی

امیر پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ق.ظ http://khateratetarakkhorde.blogfa.com

بله
شایدم اون شب به رازی پی برده که باعث شده کلا از هر چی زنه دوری کنه...
بازم در اون صورت هم کلی مرد بوده
خدا بیامرزدش
اونی هم که گندش کرد بیامرزه
استاد میگم شبا چی میزنی انقده بنیه داری واسه تفکرات ثقیل؟؟؟
بزم دمه شما گرم
یا علی

رها بانو پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ب.ظ http://rahabanoo.blogsky.com

سلام استاد
ای کاش تمام مردان سرزمینم رستم بودند!

دختری که حرفهایش را نمیخورد شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ http://www.rainygirl89.blogfa.com

به روزم بیا پیشم......[گل]

پری کاتب شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:42 ب.ظ http://www.babaee1.persianblog.ir

سلام الی جان
درکت می کنم اساسی
کنکور پی اچ دی چی شد؟

سبک سر شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ب.ظ http://www.peerdokhtar.blogfa.com

عجب کشفی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد