فکر گوش های من نباش

فکر  گوش های من نباش...

بخند . آنقدر بلند که همه ی میله های زندان ها از پرده ی گوش آدم ها هم نازک تر و ترد تر و شکننده تر باشد .

داد بزن ....

جیغ بکش...

فریاد زدن آنقدر ها هم آسان نیست گاهی...

گاهی فریاد نزدن بلندترین فریاد هاست ، شاید تو زیباترین راه ها را برای فریاد زدن بلد باشی ، شاید دردناک ترین راه ها را برای حرف زدن با دهان بسته انتخاب کنی شاید سخت ترین را ه ها را پیاده و حتی بدون کفش بروی شاید درد پاهای خون آلود تو را با چشم هایم ببینم و با قلبم خشگی گلویت را گریه کنم شاید ...شاید ...شاید ...

اما ... فقط ....پیشنهاد می دهم ... فکر گوش های من نباش. شاید من هم روزی نا خواسته یا خواسته ، شایسته ی فریاد های تو بشوم ... شاید شایسته ی فریاد هایت هستم!

نظرات 3 + ارسال نظر
رها بانو پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:11 ب.ظ http://rahabanoo.blogsky.com/

سلام استاد مو مو جان

آخ گفتید ...
فریاد زدن آنقدرها هم آسان نیست گاهی ...

خیلی وقتا این جمله رو با تمام وجودم درک کردم ........

امیر پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:06 ب.ظ http://khateratetarakkhorde.blogfa.com/

بسیار بغض در گلو خشک می شود و بسیار فریادها در گلو میمیرد اما همیشه و خخمیشه جا ناخن های آنها در گلو می ماند و تا ابد گلو را می رنجاند تا روزی که شاید گلو دریده شود از بغض ها و فریادها...
طبق معمول و کمی بیشتر دمه شما گرم
یا علی

نیما جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ق.ظ

اگر خواستی فریاد بکشی ، بکش فقط در میان حصار پرده های فکرم فریاد سربده تا تمام حصارهایم فرو ریزد !

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ
گل گفتی!
مثل بلبل!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد