جنگ جنگ تا...

اگر از احوال ما جویا باشی من خوبم نقطه (علامت پایان)

ملالی نیست جز دوری شما علامت تعجب

فقط این روز ها نمی دانم چرا همه چیز جور دیگریست علامت سوال

انگار از همیشه تنهاتر و غمگین تری علامت تعجب

این روز ها موهایت مثل همیشه بلند نمی شود سه نقطه و ستاره های توی چشم هایت کم سو شده اند نقطه علامت پایان 

شاید فیتیله ی شمع چشمهایت تمام شده که دیگر علامتی از تو نیست و من لا بلای همه ی ترانه های غمگین دنیا دنبال رد پای تو می گردم در حالی که ٬ هیچ علامتی توی نوشته ها و نامه هایت نباشد هیچ جا نقطه نگذاری... از چیزی تعجب نکنی و چیزی برایت آنقدر مبهم نباشد که نیاز به علامت سوال داشته باشی روزی که همه چیز برایت به یک علامت ختم شود :

علامت عشق!

می دانم برایش می جنگی برای یک علامت ناچیز که حتی مثل علامت پایان یا تعجب یا سوال شکل اختصاری هم ندارد تا ته جمله های عاشقانه ات بگذاری... و تو مجبورمی شوی همه ی جمله های عاشقانه را با نقطه یا تعجب یا سوال تمام کنی! 

امروز تو بزرگی و دنبال علامتی می گردی که تا بحال کسی انگار به فکرش نرسیده  می توان علامت عشق ساخت برای آخر جمله های عاشقانه ی تو! و تو در گیر دو چیزی ... که  هر دو تا جنگ است ٬ برای یک علامت!! وحشی و کشنده!  

شاید بعد از جنگ ...پاداشی هم در کار نباشد!حتی  آن علامت اختصاری کوچک را  هم نتوانی به دست بیاوری ...پاداشی کوچک ...آنقدر که روزی... وقتی... بی رمق و خمیده شده بودی دلت بیاید با خودت بگویی ‌«لا اقل ارزشش را داشت ٬ عمری جنگیدم و این علامت اختصاری را وارد گنج نامه ی واژگانم کردم »... تا آخرش فقط بجنگی و بجنگی و ... بی هوده! 

علامت پایان 

علامت تعجب 

علامت سوال  

قبل از ما ٬ من ٬‌تو ... خیلی ها تمام عمرشان برای این علامت جنگیده اند. اما .... چیز های دیگری هم هست که می توان برایشان جنگید! شاید حتی چیز هایی بهتر! بهتر از یک علامت نا مانوس که از زمان دایناسور ها(علامت تعجب) تا امروز هنوز جایی بین علامت های اختصاری ندارد!!! 

اگر از احوال ما جویا باشی ...من خوبم 

ملالی نیست جز دوری شما 

فقط این روز ها نمی دانم چرا مو هایم بلند نمی شود 

و ناخن هایم همیشه کوتاه است 

صورتم سفید تر از همیشه است 

و وقتی لبخند می زنم دندان هایم دیده نمی شود!  

ستاره های چشم هایم کم سو شده اند ...شاید فتیله ام دارد تمام می شود!  

 ***

برم دیگه! باید فیتیله رو عوض کنم و سپس !!! فکر نان کنم که خربزه ... آب است!  

 

راستی : یادم نبود!!! خداییش دلت میاد؟

من خسیسم؟ 

انصافا هر وصله ای بهم بچسبه (دقت کن عزیزم.... هر وصله ای...) این وصله هه بهم نمی چسبه! کجا بریم کُفی شاپ!!! بخوریم؟!!  

پ.ن: الان همه تون به راه راست هدایت شدین دیگه؟ 

عشق هر چن خیلی باحاله و قلقلک می ده دل آدمو!... آآآآمآآآآآ .... فکرشو بکن! حتی یه علامت  اختصاری نداره! اصلا در شان ما نیس دنبال این چیزای جزویِ بی نشان! بریم!! 

 

نظرات 15 + ارسال نظر
ممد پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:31 ق.ظ

ما وبلاگمونو بستیم شما هنوز زنده ای ؟

نگرفتم! کجا رو بستی؟

لابد زنده ام که آپ کردم! مگر اینکه ارواح و از ما بهترون هم وبلاگ بنویسن! !!! یوو هوووهووو هوو هو هوووووووووو
برای اطلاعات بیشتر در این فقره می تونی از وجدان بیدار و آگاه نیما اطلاعات بیشتر رو کسب کنی! ایشون متخصص امور ماورایی هستن!

استوا خاتون پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ق.ظ http://bootejeghe.blogsky.com/

شما جلوی همین عشق دونقطه بزار تعریفش کن ببینیم!
نه اصلا یه علامت سوال بذار که یعنی هنوز وجود داره؟
.
.
.
ببین داری درگیرش میشی ها!!!

استوا حاتون میزونی؟
کجایی تو بانو؟
چه خبر؟
کی درگیرش نیس بانو؟
از قضا در گیرش بودم و هستم! :دی هنر بند جماعت کلا درگیرشه! حالا اگه روح لطیف داشته باشه و ضغیفه هم باشه که دیگه هیچچچچچی!
تو که باید خودت بدونی!
آقا ما سوارش این کمیت شدیم یه روز... می رسونیمش به سر منزل مقصود! می رسونیم ایشالا!

امیلی پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ق.ظ

واقعا همینطوره....
اما عشق معمولا منطق سرش نمیشه
واقعا نمی دونم این چه جور مرضی بود که خدا به جون بنده هاش انداخت؟؟

مرض بی علامت! گفتم که :دی

جزیره پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:22 ق.ظ

....

وه!
چه دل پری!

عبدالکوروش پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ق.ظ http://www.potk.blogfa.com

عشق را علامت ممنوع می زنند
روزگار غریبی ست نازنین

یاد این علامت نبودم!
هر چند
تو ایران تابلو ها و علامت ها ی راهنمایی زیادم خریدار ندارن! اصلا کسی نمی بیندشون!

آتما پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:16 ب.ظ

سلام
ممنون که لینک کردی.
این نوشته رو هم دو بار خوندم ولی باید به موقع بیام یه دور دیگه بخونم ببینم چیزی می فهمم.

قابلی نداشت! به نظرم اومد با تجربه ای! از آدمای با نجربه زبون بلد خوشم میاد!
اگه چیزی فهمیدی به منم بگو!
من به چند گانگی معانی معترف و معتقدم!

جزیره پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:07 ب.ظ

سلام استاد جون.
نه بابا به دل پر ربط نداره. نمیدونستم چی باید بگم ترجیح دادم سکوت کنم.


راستی اون کتاب افلاطون هم استاد عزیزتر از جانمان نداشت. کلی هم شرمنده شد بیچاره.
فقط گفت مجموعه اش که گویا 4 جلده در هر کتابحانه ای یافت می شود
شما گیر اوردی برا ما هم بفرست تا محظ آشمالی برا استادمون بفرستیم

سلام!
یه چیزی می گفتی دیگه !
می دونستم نداشته!
دیگه بی خیال شدم اجانبش رو حوندم و دیدم باحاله رفتم یه جلد خریدم!
به استادتون بگو ده تا کتابه همه اش تو یه جلد!

علیرضام پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:08 ب.ظ

علامت عشق سلامه
یه سلام بی خداحافظی تو چت
البته دست خودش نیست یهو dc می شه
بعد اون یکی هی Buzz Buzzمی کنه
البته تو پورنو گرافی غربی گاهی علامت یه قلب تیر خورده که از نوکش خون می چکه رو علامت عشق در نظر می گیرند اما خوب... غربیه دیگه... نمی شه زیاد بهش استناد کرد... ما باید دنبال الگو ایرانیش باشیم اونم از نوع....


چه طور بود؟... ... و باز هم ... و همین طور... و کلا سه نقطه

همین دیگه! شناختن مردم ایران همینه! علامت اختصاری غربیش هم میشه پورنو گرافی تو ایران!!!! الحق که رفتارشناسی!

مکث پنج‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:30 ب.ظ http://maks2011.blogsky.com

سلام مومو. صورتت از همیشه سفیدتر ، لبخند بزن به همون چیزی که علامت اختصاری نداره. چون خودش اختصاری بیش نیست.

ای خدای من............
ببین کی اینجاس
فعلا بذار به زری جانم لبخند بزنم! این علامت اختصار می تونه منتظر بمونه!

آتما جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:47 ب.ظ http://atma.blogsky.com/

یکی می گفت، خیلی ها هم قبول می کردن، خودمم شاید قبول دارم، ولی چی می گفت؟ می گفت برای آرزوهای بی نشان نشانی بکش، وقتی فراموش کنی اون نشان رو برای چی کشیدی به آرزوت میرسی. حالا یه اندیشه ی دور و درازیه واسه خودش. البته نظر شما رو تو این رابطه موافق ترم که می گی دنبال چیزای جزوی بی نشان نباید رفت. و البته با جمله ی عاقلانه عاشق شو و عاشقانه زندگی کن که نمی دونم شاید دکتر شریعتی گفته شاید یکی دیگه بازم موافق ترم.

کالیف جمعه 24 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ب.ظ http://kaalif.blogfa.com/

الان مساعد نیستم ، بعدا میام کامنت میذارم
تصدقت الهام عزیز

حورالعین اوجاقی شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:05 ق.ظ http://huria.persianblog.ir

سلام مومو

احوال شما چه خبر هنوز گیج علامت های شمام

بنابر این جواب نامه طول میکشه تا در این ذهن خسته پردازش بشه....گفته بودی ...گفته بودم ...گفته است

هیچ پاسخ را میان گفته ها نا دیده است...بداهه ای است مثل ای پشه طلایی....

دلارام شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:03 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

به نظرم عشق واسه هرکسی یه جوریه و به همین علت علامت اختصاری نداره . هر کسی یه درک و حس ازش داره .
و شاید عشق خیلی وسیعتر از اینه که بتونه توی علامتها بگنجه .

شاید!
شایدم نه!
بستگی داره کی درگیرش باشه

رابی شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:01 ب.ظ http://rabii.blogsky.com

سلام موموجان
از حال ما که جویا نمی شوی ولی خوبیم گرچه نه به خوبی شما..
درگیرم نه به درگیری علامت های عاشقانه ی تو که هنوز واسه عاشق نبودن علامتی پیدا نکردم!!!
آخه این واسه من بیشتر کاربرد داره... باور نمی کنی، نه؟؟؟ باور کن...
تو پُست آخر از همسریِ گرام شما هم یاد کردیم.. شرمنده که نشد کلا از کلّ خانواده یاد کنیم(طولانی شد) اما به یاد شما هم همچنان هستم و خواهم بود
دوستت می دارم یه عالمه

سلام!
(سلام موموجان
از حال ما که جویا نمی شوی ولی خوبیم گرچه نه به خوبی شما..
) این همون شما بهتریه این شکلی شده؟ نمی شه نگیش؟
مام عاشقیم! گرچه بی نشانه و علامت!
کی تا حالا تو یه چیزی گفتی من شک کردم؟ (سو استفاده نکنی از این به بعد هی خالی ببندیا! منم باور کنم!)
دستت درد نکنه! خوندمش! چه یادیم کردی ... آبرو ریزیه که! آزار داری مگه بچه؟
میدوستمت منم عزیزم!
کارات در چه حالن؟
شکلکارم تو جواب کامنت بعدیت می ذارم! سهوا جا می ذارمشون!!!

رابی شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:01 ب.ظ http://rabii.blogsky.com

این، جا موند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد