کسی خونه نیست؟

سلام!

متوجه شدم که خیلی خوش خیالم!

دونه به دونه به لینک هام سر زدم.

ترسناک بود.

خیلی ها نیستن

خیلی ها دیگه نمی نویسن

خیلی ها دیگه بین ما نیستن

و از همه دردناکتر این بود که من نمی دونستم

فک می کردم گذر زمان و حس کردم

ولی نه...اشتباه می کردم. 

اگر حس می کردم باید حدس می زدم که از لیست بلند بالای 50 و اندی لینک سه چهار تا بیشتر فعال نیستن تازه اونام دست به عصا و ریزه ریزه... 

مثل یه شهر متروک شده اینجا

انگار توی خیابون سرد واستادی و باد تندی میاد و پرده های پنجره های خونه های متروکه و خالی رو از شیشه های شکسته می کشه بیرون و همه جا پر کاغذ پاره و خاک و غباره....

خبری از دلنوشته های نازک و لطیف و طبع های شاعرانه و درد دل های عمیق و از ته دل نیست... حتی تو وبلاگ های تازه به روز شده!



این یعنی چی؟



نظرات 1 + ارسال نظر
رها یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 05:37 ب.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

دلتنگی هم داره مومو جان
درست میشه یه مدته حق با توئه سر در گریبانی زیاد شده. فقط تو وب نیست بیرون کماکان بیشتره.
دخترکت چطوره؟ میبینم که صدات کامل دراومده و ساز شکایت کوک میکنی! همه شون صدای مامان هاشون رو دراوردند. چه کنیم خوب تابحال همچین موجوداتی قصد آسایش زندگیمون رو نکرده بودند.

صدام که در نیومده رها جان....ههههه
اونا گناهی ندارن! ما خودمونم اگه همش تنها باشیم و کسی نباشه تو چیزای کوچیک، کارا و بازیا و فیلم نگا کردن ها حتی همراهمون باشه صدامون در میاد!
منم جای اون بودم و هی مامانم مشغول کار خوندش و خونه بود و من مجبور بودم یا با اسباب بازی یا با تی وی مشغول شم صدام در میومد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد