ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حتی پرنده هم نیستم! پروانه هستم .... ظریف و شکننده ...در هزار تویی از الماس اما سیاه !
با قلبی که گم شده است جایی در راههای یک طرفه ی این هزار تو و من با تاب و تب در پِیش می گردم... همه ی دست ها و پاهایم کرک داد انگار و به هر جا می خورم تکه ای بر می دارم برای خودم و رد پای همه ی ورود ممنوع ها می ماند روی من !
سنگین می شوم و زمین مرا می گیرد ... فرو می روم در همه ی سفتی زیر پاهایم و سنگ می شوم...
حتی پروانه هم نیستم! تکه سنگی هستم سخت شده ...در بند الماس های سیاه قفسی که هزار توست و چشم دوخته ام به آسمان تا دست های تو شاید ببارد بر من... شاید کبود شوم و کور سویی باشد که هنوز خون در من و رگ هایم می جوشد!!
*********
راستی : امید حتی اگر عبث باشد باز امید است!
راستی : حتی 10 هم ندادم! نمره ها از 11 شروع می شه! مطمئنم کلی تلفن خواهم داشت که استاد نمره بده! بشر سیر مونی نداره!!!! حالا همه ی بچه ها می گن استاد این همه بیست دادی چرا به ما (بیست) ندادی!
راستی : بدجوری هوایم بارانیست! هوا هم البته بارانیست! اما هیچ ابری به اندازه ی خالی بودن جایت باران زا نیست...
هیچ چیز نمی خوام بهش اضافه کنم...
چون هیچ چیز کم نداره...
دلمان تنگ شده بود برایت استاد...
هرچقدر شما خوبی بقیه استادا بی معرفتو نامردن...
هوای بارونیتو عشقه...
امیدوارم بازم خنده به زندگیت برگرده...
ممنون
ایول عمه جان خودمون ... کاش استاد ما بودی ها
به شما که حتما بیست می دادم!
با "راستی" اول موافق نیستم...
"امید" اگر نباشه بهتر از اینه که عبث و واهی باشه!
به قول یکی از دوستان "امید معوق مایهی رنج است"
شاید هم!
گرفتار همین شاید ها هستم این روز ها...
سلام
باهاتون کاملا موافقم که هرچقدر نمره بدی باز جماعت دانشجو طلب بیشتر میکنه
امید همه جوره خوبه فقط نباید آدم رو فریب بده
نبینیم دل استاد بارانی باشید
فعلا که بارانیست!
اولین تماس ها رو هم داشتم از دانشجو ها!
من فعلا امیدی واسم نمونده
شما چرا؟
استاد شما هم مث ما کللن چن وختیه که روو مود نیستید ها ... دعا می کنیم که همگی حالمان به شود ... به هم نشد گلابی ای انجیری چیزی !
بله!
نیستم!
نه روی مود نه زیرش!
کلللن موود روشو از ما برگردونده!
انشالله استاد!
متاسفانه از هیچ کدوم از این میوه ها خوشم هم نمیاد لا اقل دلم خوش باشه!
من هنوز منتظر اون پستت هستما
فکر نکنی یادم میره
فراموش کردن نعمت بزرگیه!
صبر وامید ۲واژه عجیب!!!!!!
شاد باشی خانومی
من معلمم(ورزش) ولی منم دلم نمیاد کم بدم ُفقط دلم برای عمری که تو مدارس بیخود تلف میشه میسوزه
به نظرم سنگ نیستید بلکه درون پیله اید
پیله نیست!
بزرگتر از این حرف هاست این سردر گمی که پیله باشد!
استاد مومو؟
سنگین بود!
سنگ بود یا سنگین!
وااااااااااااااای!چند وختی میشه وبلاگتونو میخونم
از رو آمارگیر ردمو گرفتین ؟
حالا جالبش اینجاس که به قصد نظردادن تو وبلاگتون کانکت شدم و کامنتتونو دیدم! خیلیییییییییی خوشالیدم! یعنی خیلی باحال شد!راستش نوشته هات خیلی به دلم میچسبه!یه جورایی دلمو تکون میده ... و دلیل دیگه اش هم اینکه معماری دوس دارم ولی رشته ام تجربیه!کلی داغونم رو این موضوع نمدونم چیکا کنم!قاطی کردم و نمتونم تصمیم بگیرم!حالا بیخیاله دردودل
خیلی ممنوووونم اومدین!خوشال میشم بعضی وقتا نظربدین
راستی!تاحالا کسی بهم نگفته بود میفهممت!یعنی گفتن ولی نفهمیدن! یعنی کلا کسی نفهمیده تم!شاید آرومم کنه فهمیده شدن! براهمین هیچ وقت آروم نبودم!
امید عبث مخرب استو تجربه ی بدی در این زمینه دارم.
۲۰؟
بیست برا خداست!
این زندان یلورین روزی درهم خواهد شکست و رهایی یا پر و بال نرم و لطیف خود را سر و رویت را نوازش خواهد کرد...
اندکی صبر، سحر نزدیک است...
این نیز بگذرد استاد خانوم جان.
از استادها میترسم از آن هایی که ریاضی شان ضعیف است
نمره های زیر ۱۰ و حالا ۱۲ بدجور دلشکنند
سلام
استاد بانو دستت درد نکنه . امیدوارم دانشجوهات خیلی چیزها یاد گرفته باشند.
این زمزمه ای که نوشتی خیلی دلنشین بود اما غم انگیز. امیدوارم هوای بارونی دلت با زیباترین لبخند خورشید آفتابی بشه
خورشید بفرستم؟!
شاد باشی دوستی. این ابرها رو کمی فوت کن خورشید خودش درمیاد