ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سرم را بالا می گیرم ، ماهیچه های گردنم کشیده شده و غرور در استخوان های ستون فقراتم غوغا می کند راست می ایستم و شمرده شمرده قدم بر می دارم و سرم را این طرف و آنطرف می چرخانم و با لبخند تکانش می دهم و مثلا سلام می کنم به مهمان های خیالی ام... چرخی می زنم آرام و می نشینم روی مبل و فنجان قهوه را با دو تا انگشتم می گیرم و انگشت کوچکم را هم کشیده نگه می دارم و با لبخند قهوه ام را سر می کشم! مو سیقی والس شروع می شود و من دست هایم را دو طرف بدنم نگه می دارم و مثل بال های پروانه ای که دارد /آفتاب می گیرد می بندم و بازشان می کنم ، مثل موج می چرخم و مثل قو آرام و با وقارم! آه ... گیره ی بلورین و زیبایم از موهایم باز می شود و روی زمین می افتد ... آرام خم می شوم! نه ..حتی نیاز نیست خم شوم... همه چیز سبک تر از حد معمول است در دست هایم و مثل پر قو برش می دارم و مثل موج خرمن موهایم را جمع می کنم روی سرم ...
یه نیگاهی می کنم به راهی که اومدم! گردنم درد گرفته اینقد مثل زرافه کشیدمش بالا! موقع چرخ زدن و نشستن عسلی رو چپ کردم! نصف قهوه رو برداشتنی از رو میز ریختم رو دامنم! وقتی مثل قو داشتم می چرخیدم افتادم زمین و مچ دستم حسابی درد می کنه کلیپس پلاستیکی رو مو هایی که دیشب شونه اش زدم دهن کجی می کنه بهم و می خنده! ...اه...اصلا به ما نیومده پرنسس بشیم!
خیلی باحال بود

به منم سر بزن...نظراتم بگو..خوشحال میشم
قربون شما!
سر زدم!
نظرات که نه ... ولی نظرم رو گفتم!
بازم بیا پیشم ...
دوگانه های درون ما در مقابل هم خوب می ایستند و روی هم و خوب کم می کنند. اما نمی دونم چرا همیشه تسلط دوگانه های تاریک بیشتر به چشم می یاد... تو خطوط بیشتری درباره پرنسس بودنت نوشتی اما همین چهار خطر آخر پرنسس بودن خیالی ت رو ویران کرد... حتی یک کلمه منفی اسیبش زیادتر از یک خیال مثبته. چرا؟
کلن همیشه مشکلات و بزرگتر از چیزی که هستن می بینیم زری جان ... نیست؟
حس می کنم اگه بشینم برا زندگیم یدونه از جدولای قوت ، ضعف ، تهدید ، فرصت سوات بکشم ... شاید نقاط ضعف زندگیم کمتر از نقاط قوتش باشن! اما آدم اون نقاط ضعف رو بزرگتر میبینه!
شاید ما ایده الیستیم ...شاید!
خیلی هم میاد عمه جان ...
فقط منتظر تاییید شما بودم م.ح.م.د جان!پس خیالم راحت باشه دیگه؟
دربار انگلیس پسم نمیفرسته!
سلام استاد مومو جان
به نظر من که هر دختری در نوع خودش یه پرنسسه ...
والا !
مگه ما چی کم داریم از یه پرنسس ؟!
جز پول البته !
البته که هست!
ولی پرنسس داریم تا پرنسس!
آدم انتظار داره پرنسس جوری باشه که مثلا تو کارتون سیندرلا هست!
بله!
بعله!
می دونی چیه؟
ما هر وقت بخوایم با خودمون مهربون باشیم باید بهای گزافیو براش پرداخت کنیم...
بازم دمه شما گرم
یا علی
الان این بانو می خواست با خودش مهربون باشه پرنسس بازی در بیاره ...زد نصفه عالمو به باد فنااا دااااااااااد! بعد از درد جمع و جور کردن ... خود زنی کرد و مرد!
نتیجه می گیریم که اگر طاقت پرداخت بهای کاری رو نداریم...بهتره بی خیالش شیم!
حونم اعتماد به نفس ! عمه اکس میخوری !؟
هاااا
دوپسس توپسسس دوپس توپپسسس
(درحال کله زدن! )
می خوری بدم؟
سلام مامانی


یادته وقتی که تو رو پرنسسم صدا میکردم
یکی ام بود که در نقش خدمتکار باشه.پرنسسی که
خودش خم شه گیره موهاشو برداره بهتر از این نمیشه
پس مامانت کجا بو دپرنسس دست و پا چلفتی من ؟
همه چی رو هم که ریختی؟
مشکل اینه که پرنسس ها یک شبه که پرنسس نشدن!
الان یه عمره تحت تعلیمن!
شما تلاش خودتو کردی
باحال بود
همون تیکه ی اول پرنسس خیالیت، کلی آدم کشته تو پستای قبلیت...
بی خیال چرخ زدن لبه ی دامن چین چینی و چپ شدن چشم ساعت دیواری که از چرخیدن خودش هم انقدر خسته نمی شه که از خیال پردازی های ما...
دنیای آلیس رو عشقه عزیزم، هر جا که باشی پرنسس دنیای خودتی
یاد بچگیام و رویا پردازیای چندین و چند ساعته م افتادم!!