زیادی خوب!

همه چیز زیادی خوب است. 

یعنی همه ی چیز هایی که برایت مهم هستند خوب است. اینقدر خوب که دیگر چیزی برای ناراحت بودن نداری . هیجان درست شدن چیزی و یا کاری را نداری ... دلت برای چیزی تنگ نمی شود. انگار دیگر آرزویی هم نداری . آنوقت باید بنشینی و برای خودت آرزو های واهی ببافی و یا اینکه یاد روز هایی بیفتی که دلهره ی این را داشتی که دل کسی برای تو می تپد یا نه! و یا در کوچه و خیابان در اتوبوس و تاکسی و همه جا به دنبال چشم هایی می گردی که دنبالت می کنند تا در ته آن ها حس تحسین شدن را جستجو کنی . شاید به زیباییت شک کرده ای ! شاید شک داری که به اندازه ی کافی جذاب هستی ! شاید این زیبایی و حس تحسین شدن از خوب بودن همه چیز مهم تر است ... شاید فکر می کنی حالا که همه چیز خوب است انگار دیگر کسی مثل قبل تو را نمی خواهد انگار برای همه عادی شده ای و ماجراهایت تمام شده اند .

همه چیز زیادی خوب است... و این خیلی خوب است... 

اینقدر خوب که گاهی حس می کنی شاید این خوبی دامی است که تو را به روزمرگی و پوچی بکشاند. 

من از در دام افتادن می ترسم! می ترسم این دام ها مرا به سمتی ببرند که خودم را گناهکار و خطاکار بدانم..کاری کنند که کاری کنم که خیانت باشد و وجدانم اجازه ندهد که خودم را با دلایل منطقی و غیر منطقی قانع کنم . 

نمی توانم از این خوب بودن ها یی که روزی آرزویش را داشتم به حد کافی لذت ببرم.  

اما خدا را شکر که همه چیز خوب است.

نظرات 1 + ارسال نظر
هانیه سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 ق.ظ http://gamaj.blogsky.com

آره واقعا همه چی خوبه اما همش یه چیزی تلنگر میزنه که یادت باشه: یه چیزی کمه!

همین "چیزی که کمه " را اگر گیر آوردید به من هم خبر بدهید شاید من هم بیایم وببینمش ...بلکه بفهمم این سرگشتگی از کجا آمده و چرا سرم را به بیابان می گذارد!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد