درباره من
مو مو کارش شنیدن است . اما شاید چاهی هم برای زمزمه کردن لازم داشته تا قلب کوچکش باد نکند و نترکد ...
اما داستان مومو تنها این نیست!
مومو نامی است که تا جایی که می دانم در دو داستان متفاوت نام قهرمانان داستان است ... در یکی از داستان ها پسر بچه ای محمد نام است که مومو صدایش می کنند و در دیگری دختر کوچکی است که تنها هنرش شنیدن حرف هاست...
اما من هیچ کدام از این دو نیستم و در عین حال هر دویشان هم هستم...
دوستی چینی داشتم که می گفت تو اگر به چین بیایی نامت "مو" می شود و "مو" یعنی مرد عاقل و حکیم که نزدیک باشد به خداوند یا همچین چیزی!
من این سومی هم نیستم!!!
اما می توانم به سادگی فقط مومو باشم...
همین ...
این نام برای من هم کودکانه است و هم نیست! هم حکیمانه است و هم نیست!
تجربیاتی دارم که خیلی ها ندارند و جاهایی رفته ام و چیز هایی دیده ام که شاید خیلی ها نرفته باشند و ندیده باشند... کار هایی کرده ام که شاید به نظر بعضی ها احمقانه باشد... اما همه ی این ها با هم من را می سازند و چیزی که امروز هستم را مدیون گذشته ی تا حدودی عجیب خودم هستم...
به هر حال امروز من مومو هستم ! و اینجا برای شما می نویسم...
کارم معماریست و در یکی دو دانشگاه سعی می کنم چیزهایی را که یاد گرفته ام به دیگران هم یاد بدهم... هر چند درس زندگی اولین و آخرین درسی است که باید آموخت و متاسفانه نمی شود آن را به راحتی یاد داد!
که ای کاش اینطور نبود...
ادامه...
پیوندها
- همسر آقای رییس جمهور
- کلکله
- مهربان
- فتح باغ
- یک سرو
- الی پلی
- ابله خاتون
- کاغذ سیاه
- یک معلم متفاوت
- بی پدر خودشیفته
- اعترافات شطرنجی
- سیب زمینی خور ها
- کلمه ی رمز : زندگی
- رسوب های نقره ای.
- چسبندگی های روح ما
- یادداشت های یک جراح
- خرپ خرپ مغز چپ دست!
- روزنکاری های نینا بانوی قصه گو
- آیا روحی اینجا هست؟ (بانو گیلانی)
دسته‌ها
جدیدترین یادداشت‌ها
همهبایگانی
- آبان 1393 3
- اسفند 1391 1
- مهر 1391 1
- تیر 1391 1
- خرداد 1391 1
- اردیبهشت 1391 1
- فروردین 1391 1
- دی 1390 1
- آذر 1390 4
- آبان 1390 1
- مهر 1390 3
- شهریور 1390 3
- مرداد 1390 4
- تیر 1390 9
- خرداد 1390 6
- اردیبهشت 1390 10
- فروردین 1390 14
- اسفند 1389 8
- بهمن 1389 11
- دی 1389 21
- آذر 1389 25
تقویم
آبان 1393| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | |||||
| 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
| 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
| 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
| 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آمار : 192404 بازدید
Powered by Blogsky
تلاش ، برای متلاشی شدن!
سینه ام صحرای بی پایان و آب...
من شبم! اما بدون ماهتاب...
خامشم چون راز "بی گفت"... از "هنوز" ، آمدم من! ...راهیم تا "گاه" ها...
ساده ام ، چون خاک گلدان ، بی ثمر
بی غزل ، در کوره راهی بی خطر
خسته ام چون گاهوار سال ها
بی هدف چون سایه بر دیوار ها
خفته شاید روح بی آغاز من
"خفته بخت" و "خفته روحم"! .....
بابا یکی بیاد بیدارشون کنه! 
شاید اگه بیدار بشن بقیه ی شعرم هم بیاد! 
راستی : با احترام به دوستی که با سرچ "ژ در کیبورد کجاست " از اینجا سر در آورده!
بابا تو که می دانی کجاست برای چی سوال می کنی؟ ...ما خودمان این روز ها مثل "ژ" شده ایم!
مومو
پنج‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:45 ب.ظ
رییییییییییییینگ ریییییییییییییینگ ...
بیدار نشد؟
سلام موموجان
سلام!
نمی دونم والله چه مرگشونه!
فکر کنم دیاز پامی چیزی....
سلام مومو جان
ممنونم عزیزم که تبریک گفتی
وظیفه ام بود...
بابا شااااااااااااااااااااااااااااااعر دست منو بستی که
نمی دانیم این جماعت از سر به سر مردم گذاشتن چه چیزی عایدشان می شود...
اگر چیز خوبی است بفرمایید ما هم برویم سر به سر مردم بگذاریم!
این یکی که به معر بیشتر می خورد... سر سوزن ذوقمان هم از سرمای خشک این روز ها یخ زده!
اوا اختیار دارید استااااااااااااااااااد ما غلت کنیم...
دور از جون!
غلت رو می زنن در ضمن! البته به گمانم!
چه روحم حال اومد با این به قول خودتان سر سوزن ذوق!!!!
جدا؟
ممنون بانو ی گل!
خاتون سرزمینم!
پاشو پاشو
بی سر و سامانند...
ظالم خفته باشد بهتر است...
بی هدف چون سایه بر دیوار ها
تشبیه خیلی قشنگی بود . خوب شروع کرده بودی ، ادامه اش بده حتما .
ولی خاک گلدون همچین بی ثمرم نیستا .
بهم سر بزنی خوشحال میشم .
درختی نمی شناسم که در گلدان کوچیک بار بده...
گیاه یک ساله و دو ساله شاید
حتما
شروعشو دوست داشتم
مرسی...
منم با شروع کردن راحت ترم!
تموم کردن سخته
ایول بر این استاد شاعر
استاد اشعارتونو رو نکرده بودید
تبریک
زیبا بود
گفتیم کم کم هنر هایمان را رو کنیم!
هیجانش بیشتر باشد!
به کسی از شاعری ما چیزی نگویید ها! شایعه است!
ممنون.
...
همیشه زیبایی در سادگیست! می دانم...
ای بابا من اخرش این ژ رو پیدا نکردم؟
معلومه!!
ایام به کام!
مرسی...ایام شما هم به کام!
شعر قشنگی بود...راستی چند تا پ تو کیبورد داریم؟
سوال سختیه...
نمی دونم این مشکل کی باید حل شه!
عذر خواهم این شعر از خودتون بود؟
مقبول افتاد...معلوم بود از ناشیانه بودنش؟...
سلام
پرسیده بودی که میتونی از حرف من با خدا (دامن خدا) استفاده کنی؟ که میگم: آره
راستی ممنون که سر زدی
خواهش می کنم!
من ممنونم!
می خواستم از فرصتی که شما برای حرف زدن با خدا ایجاد کرده بودی استفاده کنم...
ممنون اجازه دادی
استفاده می کنم...
حتمااین یه نشانه است..نیست؟
سلام.. چی شده؟ چرا خوابیده.. تو این سرما خواب هم لذت بخشه بزار بخوابن.. خواب بهتر از بیداریه...
راستی این قضیه تشکر نامه ها چیه ؟ تو چند تا وبلاگ دیگه هم دیدم...
باشه..منم همینو می گم!
کدوما؟
بلند بلند داشتم میخوندم و لذت میبردم...بعد یهو کات خورد
عزیزمم بزار خواب زمستونیشون رو بکنن بابا
راس میگی...
مام با خیال راحت کار خودمونو می کنیم!
سلام علیکم ...
سریع بیدارشون کن که حیفه ناتموم بمونه
یعنی من موندم ملت چه عبارات با مفهومی رو سرچ میکنن
فعلا که زمستونه . هوس خواب زمستونی دارن!
بهارم که هوا خوبه خواب می چسبه!
بعدشو دیگه نمی دونم!
الان چی کار کنیم از خواب بیدار بشن ؟؟!
رفته بودیم تو حس !
مومو جان لینکیدمت
دست شما درد نکنه!
ما قبلا شما رو لینک کرده بودیم!
افتخار دادین!
بچه ها بیدار شییییییییییییییییییییین
هیس!
کسی خونه نیس!
سلاااااااام
عجب شعر زیبایی بود! پس شعر هم می سرایید! ای ول!
حالا بعدا فکر می کنم ببینم چه جوری می شه بیدارش کرد! خبرتون می کنم
این کارو حتما بکن!
سلام بر با جذبه ترین استاد ایران و خاورمیانه و خلیج همیشه فارس !
چیکارش داری استاد مومو ؟! بذار بگیره بخوابه خب
کاریش ندارم!
حرف راستو باید از بچه شنید!
راستی ، وبلاگ خوبی داری ، با تبادل لینک موافقی ؟!
منتظرم دانشجوم بشی محمد... فقط صبر بفرمایید سحر نزدیک است!
سلام
یکی بیدارش کنه من بقیه شعر رو میخوام
دیگه بیدار شدنشونم فایده نداره!
تاریخش گذشت! 
روشن شو و رازهات رو بگو...
خوب بود...مرسی..
رادیو نیستم که با یک دکمه روشن شم!
در غار علی الدین هم نیستم که با گفتن سمسام باز شو روشن شم!!!
چه جوری روشن شم؟
سلام مومو جان.والا ما برای روحتان کاری نمی توانیم کردن!اما برای بختتان...دعا توانیم کردن!
ممنونیت کردم! تشکر کردن خواهیم کردن در ازای دعا کردن شما!
سلااااااااااام استاد مومو !
بذار بخوابن ... بیداری توی این روزها ترس داره !
همه خوابند و ما بیدار ... همه مستند و ما هشیار ...
مستند؟!!!
جالب بــــــــــود!
خدایی این ژ رو خوب اومدی!
مستند نه !مَستَند ! یعنی مست هستند ...
آهان!!!!!!!!!
در واقع مثل "پ" و "ژ" شدیم که معلوم نیست کلاً جامون کجاست!
هر کی هر جا دوست داره می‌ذارتمون!