جونم براتو بگه که...

جونم براتون بگه که..بله !! 

الان موقع امتحاناس! 

(چشم بسته غیب گویی کردن یکی از هنرامه که الان رو شد! )  و البته تحویل پروژه ها! 

 

امروز دانشگاه خیلی خلوت بود... به بچه ها گفتم چهار شنبه میام فقط برای رفع اشکال و هر کی هر کاری داشت می تونه بیاد از ضبح من در خدمت همه ی بچه ها هستم! 

 

اون کفش جدید پست قبلی رو هم پوشیدم و خیلی خوشگل و خوشتیپ رفتم یونی!! (دانشگاه) 

به به!  

و نشستم تو یه کلاس خالی تا هر کی کار داره بیاد...

از ساعت ۸ تا ۱۲ هیچ کس نیومد! 

هیچ کس!!!! 

یعنی اومدن! 

اما شاگردای خودم نه!  

یه سری اومدن گفتن خطت خوبه بیا این چند تا خط و برا ما بزرگ بنویس!!! 

یه سری اومدن اشکالای یه درس دیگه رو پرسیدن که اصلا بنده استادش نیستم!!!   

یه سری اومدن گفتن... خلاصه یه عالمه مراجعه کننده ی بی ربط داشتم که اصلا حسابشو نمی کردم!  کلا دورم و گرفته بودن و جا برا نفس کشیدنم نبود ...با یه مجموعه از سوالات تو حوضه های مختلف!!!!

تا جایی که بچه ها رفتن برام ناهار آوردن! دیگه نرفتم اتاق اساتید ...   یعنی فرصتش نبود!

با خودم گفتم خوب شد من اومدم! و گر نه این همه داشجوی طفلکی الان از کی این سوالا رو می کردن؟ 

استادای دیگه قربونشون برم همه تعطیل کردن کلا! 

خوب به نظرم استاد خونه ی دومش دانشگاس... بچه ها باید کسی رو داشته باشن موقع امتحانا اشکالاتشونو رفع کنن! دلم برا بچه ها کباب شد! 

البته انصافا اگه تو طول ترم درس حسابی کار می کردن الان این جوری گیر نمی کردن!

 

راستی : نمی دونم این چه عادتیه داشجو ها دارن! تمرینی که استاد داده رو کلا نفهمیده! 

 اومده از من می پرسه! بش می گم پسر خوب ! وقتی استاد تمرین می ده تو کجایی ... خوب هر تمرینی می تونه زوایای پنهان زیادی داشته باشه! 

البته تو رشته معماری!  باید دقت کنی به خیلی چیز ها تا درست بفهمی که استادت از چه زاویه ای داره به مساله نگاه می کنه... اینجوری که نمی شه مثلا پلان تحلیل کرد! 

باید بدونی تحلیل هندسی می خواد اقلیمی می خواد سازه ای می خواد....چی می خواد؟ ... 

بعد شروع به کار کنی.... و گر نه یه عالمه کار بی هوده انجام می دی که نمره ای هم ندارن!  

 

راستی: نرود میخ آهنین در سنگ!

نظرات 27 + ارسال نظر
امیر چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:12 ب.ظ http://khateratetarakkhorde.blogfa.com

احسنت به استاد با غیرت و فهم و کمالی چون شما...
خداوند پدر و مادرتو نگه داره

یه دونه هم مثل شما قسمت مت کنه
الهی آمین

شما لطف دارین بابا!
کاری نکردیم!

هانیه چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:24 ب.ظ http://gamaj.blogsky.com

اوه اوه! بحث تخصصی شد!

نه چندان!

م . ح . م . د چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:47 ب.ظ http://baghema.blogsky.com/

سلاااااااااااااااام و دروووووووووووووووووووووود بر پر جذبه ترین و خشن ترین ایران و خلیج همیشه فارس !

استاد مومو ، بابا تو که میدونی دانشجوها نمیان ، آخه واسه چی میری دانشگاه ؟!

می شینم کلاس درس می خونم!

م . ح . م . د چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:48 ب.ظ http://baghema.blogsky.com/

کلمه ی " استاد " از کامنت بالا جا افتاد !

بدون استاد قشنگ تره کامنتت!

سارا چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:26 ب.ظ http://gahneveshthayeman.blogfa.com/


سلاااااااام مومو جان عزیز!
درباره ی پست قبل که من نرسیده بودم کامنت بذارم باید بگم که منم تو تمام عمرم نتونستم روشون راه برم! عذابه! زجره! ولی فکر کنم اعتماد به نفس آدم رو بدجوری بالا ببره! نه؟
بابا شما عجب استاد دلسوزی هستید ها! کاش استاد ما بودید به خدا!
اون آخرای پست هم که اصلا زیر دیپلم نبود، من نفهمیدم!

زیاد حس دلسوزی نمی کنم!
بیشتر احساس وظیفه شناسی دارم!

جزیره چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:09 ب.ظ

سلام

به به چه استاد خوبی.یکم زودتر میگفتی ما هم میومدیم رفع اشکال

طفلی دانشجوها.ما هم همه استادامون رفتن.یکیشون واسه امتحان هم نمیاد.قراره کرکسیون اینترنتی کنیمچه باکلاسیم ما

میگم ایم میخ اهنین منظورت همون میخ پست قبله؟

چرا؟میتونی کامنت بزاری که.

راه دوره !
آدرس بدم میای؟
کرکسیون اینتر نتی هم خوبه!
بای اهلش بود ولی... ما که ازش نتیجه نگرفتیم!

رها بانو چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:57 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

سلااااااااااام استاد مومو جووون
ایشالا که استاد گرانقدری چون شما نصیب همه ی ما بشه !

چه عرض کنیم ...


لطف دارین!

دختری که حرفهایش را نمیخورد چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 ب.ظ http://www.rainygirl89.blogfa.com

خب ما رو درک کنید دیگه استاد ما باید بمونیم خونه و درس
بخووونیم

بمونید خونه خوب
مجبور نیستین بیاین که!

اگه خواستن بیان!
نیومدن مام کتاب خودمونو می خونیم!

نیم وجبی چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:06 ب.ظ

بازم خوبه مراجعین دیگه میومدن سراغت
ما که استادای خودمونم به زور جوابمونو میدن
یعنی کفشات عین اوناس که عسکشونو گذاشتی ؟‌

نه بابا!
همین از اون کفشا بپوشم برم یونی که دیگه هیچچچچچچییییییی

بهنام چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:48 ب.ظ http://www.delnevesht2010.blogfa.com

سلام استاد... آخ که نمیدونی چقدر به رفع اشکال نیازمندم تو کل ترم گوش نکردم حالا وضعم شده این: این استاد های خوب مثل شما هم که گیر ما نمیاد!!! البته یه جمله ای هست که میگه بهنام با چشم بسته هم ۱۰ رو میگیره البته نمیدونم هنوزم این جمله کارایی داره یا نه؟!!!!!

ایشالله که داره!

میکائیل چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 ب.ظ http://sizdahname.wordpress.com

ما یک سوال اساسی برمون پیش اومده .. اونم زوایای پنهان در تمرین هاست ؟؟؟
و رابطه اصلیشون با میخ در دیوار آهنین و میخ قبلی ...
چقدر این سوال نمره داره ؟؟؟
تشریحی یا تستی ؟؟؟


معلومه خیلی با دقت خوندین متنو!

عاطفه پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 ق.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

البته دانشجو اگه آخر ترم به فکر درس و تمریناش نیفته که دیگه دانشجو نیست موموجان فرشته اس:)
راستی شما چه استاد خوبی هستی که تعطیل نمیکنی.. کللن از اون استاد با مرامایی ها..

با مرامم آره
تعطیله کلاس به خدا!
من تعطیل نیستم!

زویا پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:11 ق.ظ http://zoya31.blogfa.com

خب اینطوری میشه خدا رو سپاس گفت که هنوز هم استاد نازنینی چون شما در کنار دانشجوها هست

ای بابا!

دخ شب پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:12 ب.ظ http://baby75.blogsky.com

سلااااااااااااام
خوبی استاد؟
کفش نو مبارک
شیرینیش کو؟؟؟

مرسی
بفرما شیرینی!

مهتاب پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:52 ب.ظ http://moonlight-m.blogsky.com

سلام.من همش چند روز نبودم....چقدر پست گذاشتی مومو جان...شعر در وکردی

خوش به حال دانشجوهات ...البته می دونم قدرتو نمی دونن

قربون شما!
عرض کردم که معر بود...
شعر نبود!

فکر نکنم نیازی به قدر دانی باشه
اونا بزرگ می شن و می رن
من باید از کاری که می کنم راضی باشم
که هستم

مامانگار پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:23 ب.ظ

...استاد مومو... احسنت به این همه انرژی و حس مسئولیت !!...
اما خدانکنه که فقط اولش اینجوری باشه...
..استادای خودمو که یادم میاد...همه بی حوصله و عصبی بودن...سالها خاک دانشکده رو خورده و از دانشجو جماعت بیزار بودن !!..
...البته میدونم که همه اینجوری نمیشن...بخصوص شما ..

فک نکنم اینجوری بشم!

عاشق معلمی هستم...
عاشقشم!

کیامهر پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:02 ب.ظ http://javgiriat.blogsky.com/

خسته نباشی استاد مومو
همین که دلتون برای دانشجوها میسوزه و براشون وقت میگذارید یعنی با بعضی اساتید فرق دارید و به کارتون عشق می ورزید
خسته نباشید و خدا قوت

ممنونم آقا کیا!

شما هم خسته نباشید...

کورش تمدن پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:09 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلاااام
آفرین به این استاد دلسوز
کاش همه به کارشون اینقدر عشق داشتن
ایضا کاش داتشجوها هم کمی به فکر درسشون بودن
راستی رشته ما با شما حسابی کل کل داره ها
البته خود ما که نه

عمرانی هستی؟ (آیکون پشت چشم نازک کردن! )

گلبانو خاتون پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:41 ب.ظ http://golbanoo-khatoon.blogsky.com

سلام موموجان
خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟
چند وقتی نبودم اومدم دیدم به به چه هفته فعالی. خسته نباشی. خداقوت!!
راستی من یه بار همون موقع که کفش خریدم ژوشیدم آی کیف داد که نگو

حس مشترک دوست دارم!

بهنام پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:50 ب.ظ http://www.delnevesht2010.blogfa.com

سلام ....
تعداد کامنت ها ۱۹ بود از اونجایی که من بچه ی بیستی هستم! گفتم تعدادشون رو ببرم رو بیست همین!!!!

دستش درد نکنه

آناهیتا پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:16 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام استاد
آفرین به این همه مسئولیت
امیدوارم تا سال آخر کارتون همین جوری واسه دانشجوهاتون وقت بذارین

منم!

شوکن پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ب.ظ http://baran-shooka.blogsky.com/

نههههه! یعنی با همون کفشای میخی رفتی دانشگاه؟!

نه بابا!!
می خوای یه بار برم؟

روح سرگردان پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ب.ظ http://www.ruohesargardan.persianblog .ir

آپم ..مثل ایدز لا علاج!!!
استاد باکلاس!!!

مرسی
چشم!

امیر علماء پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ب.ظ http://vlife.blogsky.com/

این میخ و سنگ رو نگرفتم!

ما هم

کرگدن دل نازک جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ق.ظ http:// karrgadan.blogfa.com

سلام! من اومدم!

اولا ببخش دوران نبودن رو. بووووس
دوما عاشق استادایی ام که ایام امتحانات هم فرت و فرت میان یونی و دوس دارم از شدت علاقه خفه شون کنم با چاقو!!!

سلام بر یار قدیمی شریک و رفیق شفیق!
شما سرورین

دست شما هم درد نکنه ! با چاقو چجوری می شه خفه کرد؟ قبل از خفگی رگ مگ بریده می شه!

پرنیان جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ب.ظ http://fathebagh.blogsky.com

سلام موموجان

کفش خوشگلات مبارک

مرسی

کورش تمدن جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

بله عمرانیم(البته با لحن پر غرور و با نگاهی از بالا به پایین)
البته مزاح بودا من مخلصم
من از اونایی هستم که اصلا در کار معمارها دخالت نمیکنم چون واقعا خودم رو صاحب نظر نمیدونم

دست شما درد نکنه!
ما هنز حق امضا نداریم!
مونده تا امتحان بدیم برا نظام!
بعدش دعوا کنیم با هم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد