پرنده نیستم!

حتی پرنده هم نیستم!  پروانه هستم .... ظریف و شکننده ...در هزار تویی از الماس اما سیاه !

با قلبی که گم شده است جایی در راههای یک طرفه ی این هزار تو و من با تاب و تب در پِیش می گردم... همه ی دست ها و پاهایم کرک داد انگار و به هر جا می خورم تکه ای بر می دارم برای خودم و رد پای همه ی ورود ممنوع ها می ماند روی من ! 

سنگین می شوم  و زمین مرا می گیرد ... فرو می روم در همه ی سفتی زیر پاهایم و سنگ می شوم... 

حتی پروانه هم نیستم! تکه سنگی هستم سخت شده ...در بند الماس های سیاه قفسی که هزار توست و چشم دوخته ام به آسمان تا دست های تو شاید ببارد بر من... شاید کبود شوم و کور سویی باشد که هنوز خون در من و رگ هایم می جوشد!!



 *********

راستی : امید حتی اگر عبث باشد باز امید است!


راستی : حتی 10 هم ندادم! نمره ها از 11 شروع می شه! مطمئنم کلی تلفن خواهم داشت که استاد نمره بده! بشر سیر مونی نداره!!!! حالا همه ی بچه ها می گن استاد این همه بیست دادی چرا به ما (بیست) ندادی!


راستی : بدجوری هوایم بارانیست!  هوا هم البته بارانیست!  اما هیچ ابری به اندازه ی خالی بودن جایت باران زا نیست...

نظرات 18 + ارسال نظر
امیر پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ب.ظ http://khateratetarakkhorde.blogfa.com

هیچ چیز نمی خوام بهش اضافه کنم...
چون هیچ چیز کم نداره...
دلمان تنگ شده بود برایت استاد...
هرچقدر شما خوبی بقیه استادا بی معرفتو نامردن...
هوای بارونیتو عشقه...
امیدوارم بازم خنده به زندگیت برگرده...

ممنون

م . ح . م . د جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 ق.ظ http://baghema.blogsky.com/

ایول عمه جان خودمون ... کاش استاد ما بودی ها

به شما که حتما بیست می دادم!

پرند جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ق.ظ http://ghalamesabz2.wordpress.com

با "راستی" اول موافق نیستم...
"امید" اگر نباشه بهتر از اینه که عبث و واهی باشه!
به قول یکی از دوستان "امید معوق مایه‌ی رنج است"

شاید هم!
گرفتار همین شاید ها هستم این روز ها...

کورش تمدن جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:56 ق.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
باهاتون کاملا موافقم که هرچقدر نمره بدی باز جماعت دانشجو طلب بیشتر میکنه
امید همه جوره خوبه فقط نباید آدم رو فریب بده
نبینیم دل استاد بارانی باشید

فعلا که بارانیست!
اولین تماس ها رو هم داشتم از دانشجو ها!

آتوسا جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:25 ق.ظ http://www.ghose.blogsky.com

من فعلا امیدی واسم نمونده

شما چرا؟

کرگدن جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:04 ق.ظ

استاد شما هم مث ما کللن چن وختیه که روو مود نیستید ها ... دعا می کنیم که همگی حالمان به شود ... به هم نشد گلابی ای انجیری چیزی !

بله!
نیستم!
نه روی مود نه زیرش!
کلللن موود روشو از ما برگردونده!
انشالله استاد!
متاسفانه از هیچ کدوم از این میوه ها خوشم هم نمیاد لا اقل دلم خوش باشه!

مارکوپلو دم کشیده جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:04 ق.ظ http://www.58e.blogfa.com

من هنوز منتظر اون پستت هستما
فکر نکنی یادم میره

فراموش کردن نعمت بزرگیه!

زمزمه جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:37 ق.ظ

صبر وامید ۲واژه عجیب!!!!!!
من معلمم(ورزش) ولی منم دلم نمیاد کم بدم ُفقط دلم برای عمری که تو مدارس بیخود تلف میشه میسوزه
به نظرم سنگ نیستید بلکه درون پیله اید شاد باشی خانومی

پیله نیست!
بزرگتر از این حرف هاست این سردر گمی که پیله باشد!

خاتون جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:07 ق.ظ http://bootejeghe.blogsky.com

استاد مومو؟
سنگین بود!

سنگ بود یا سنگین!

سمیرا جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:15 ب.ظ http://www.memory-note-book.blogfa.com

وااااااااااااااای!‌چند وختی میشه وبلاگتونو میخونماز رو آمارگیر ردمو گرفتین ؟حالا جالبش اینجاس که به قصد نظردادن تو وبلاگتون کانکت شدم و کامنتتونو دیدم! خیلیییییییییی خوشالیدم!‌ یعنی خیلی باحال شد!‌راستش نوشته هات خیلی به دلم میچسبه!‌یه جورایی دلمو تکون میده ... و دلیل دیگه اش هم اینکه معماری دوس دارم ولی رشته ام تجربیه!‌کلی داغونم رو این موضوع نمدونم چیکا کنم!‌قاطی کردم و نمتونم تصمیم بگیرم!‌حالا بیخیاله دردودل خیلی ممنوووونم اومدین!‌خوشال میشم بعضی وقتا نظربدین

سمیرا جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:18 ب.ظ http://www.memory-note-book.blogfa.com

راستی!تاحالا کسی بهم نگفته بود میفهممت!‌یعنی گفتن ولی نفهمیدن!‌ یعنی کلا کسی نفهمیده تم!‌شاید آرومم کنه فهمیده شدن!‌ براهمین هیچ وقت آروم نبودم!‌

سرو جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:11 ب.ظ http://yeksarv.persianblog.ir

امید عبث مخرب استو تجربه ی بدی در این زمینه دارم.

بهروز(مخاطب خاموش) جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:36 ب.ظ

۲۰؟
بیست برا خداست!

عبدالکوروش جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 ب.ظ http://www.potk.blogfa.com

این زندان یلورین روزی درهم خواهد شکست و رهایی یا پر و بال نرم و لطیف خود را سر و رویت را نوازش خواهد کرد...
اندکی صبر، سحر نزدیک است...

مبهوت جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ب.ظ http://mabhut.blogspot.com/

این نیز بگذرد استاد خانوم جان.

هیس شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:02 ق.ظ http://l-liss.blogsky.com

از استادها میترسم از آن هایی که ریاضی شان ضعیف است
نمره های زیر ۱۰ و حالا ۱۲ بدجور دلشکنند
سلام

زویا شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ق.ظ http://zoya31.blogfa.com

استاد بانو دستت درد نکنه . امیدوارم دانشجوهات خیلی چیزها یاد گرفته باشند.

این زمزمه ای که نوشتی خیلی دلنشین بود اما غم انگیز. امیدوارم هوای بارونی دلت با زیباترین لبخند خورشید آفتابی بشه

شازده کوچولو شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:07 ب.ظ http://lepetitprince.blogsky.com/

خورشید بفرستم؟!

شاد باشی دوستی. این ابرها رو کمی فوت کن خورشید خودش درمیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد