عقل!

اگه عقل داشتم! یه ذره ... فقط یه ذره ...

چه کار ها که باهاش نمی کردم!!

کلی کار های خوب...

مثلا چی؟

.

مثلا

.

.

مثلا

.

.

مثلا

.

.

خوب ندارم عقل که... اگه داشتم حتما می دونستم باهاش چه کارایی می شه کرد! 

نظرات 17 + ارسال نظر
علیرضا جمعه 13 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ب.ظ

نیما شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ق.ظ http://www.arezuhaye-aghaghi.blogsky.com

استاد طنز تلخ مینویسی ؟

نه عمه جان!

شیرینه...جدی جدی شیرینه!
عقل و می گم!

کاتیا شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 ق.ظ http://oldgirl.blogfa.com

شکست نفسی هم با تو عالمی داره...

حالا چه جوریاس عالمش ؟ می پسندی؟
شکسته نیست هیچی کاتی جان!
همین جووریه!
مدلشه!

امیر شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:03 ق.ظ http://khateratetarakkhorde.blogfa.com

هستش استاد از بس زیاده میگه هیچ کاری نکن...
چون همه کاری می تونی بکنی...

البته همه کار می تونم کنم!
البته نه با عقلم! البته همین مقدار اندکی که دارم و به خدمت گرفتم!
حالا اگه یه ذره بیشتر بود....
بیشتر بود دیگه!

پاییز بلند شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ق.ظ http://www.paizeeboland.blogsky.com

دروووووووووووووووووووووووووووود استاد

اگه رفتین بخرین٬ قربون دستون ٬ پول میدم یه ۲۰-۳۰ گرمم برا من بخرین

ما با شما از این حرفا نداریم قربان!
بنده خودم بیست سی گرم کلا دارم!! کارم هم یه جوریه که حتی با 200-300 گرم هم حل نمی شه !

پیشنهاد می دم من این بیست سی گرم عقلمو هم تقدیم کنم به شما... شما به جای منم فک کن و از همون کارایی که عقل می کنه انجام بده!! دیگه لازمم نیست هیچ کدوم چیزی بخریم!!!
نظرتون چیه؟

کورش تمدن شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ق.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
استاد شما عقل داشتی که رفتی معماری خوندی دیگه
عقل داشتی که متنهای به این قشنگی مینویسی دیگه
ولی عقل نداشتن هم بعضی وقتا خوبه

درود مهندس

مهندس من هوش و ذکاوت و استعداد داشتم معماری خوندم نه عقل!
دل دارم اینا رو می نویسم نه عقل!

یه 20-30 گرم عقلم بود اون زیر زیرا اونم تو کامنت بالایی دادم به پاییز ...

مجتبی شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:51 ب.ظ http://shahzadde.blogsky.com/

چه فایده که داشتن و نداشتنش تغییری تو احوالاتمون ایجاد نمیکنه

آخه عقل خالی کاری از دستش بر نمیاد ...
تغییر دست می خواد ... اونم نه یکی!

خاتون شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:56 ب.ظ http://bootejeghe.blogsky.com

حالا این عقل سلیم که گفتی مدلش بالاتره؟

عقل سلیم گفتم؟

کلا عقل مقل یوخدی!!
سلیم و کلیم و جمیلم نداره!

پاییز بلند شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:10 ب.ظ http://www.paizeeboland.blogsky.com

دروووووووووووووووووووووووووود
شمبه ی خوبی داشته باشی استاد انیما
.
.
.
شما احتمالن مسایل جهانی رو مگه میخوایین حل کنین که ۲۰۰-۳۰۰ گرم هم کار را انداز نیست؟! پیشنهاد خوبه اما استاد همین ۲۰-۳۰ گرم مغزم که به من بدین در حقیقت داشته های کنونیتونم یه هدر دادین یعنی در حقیقت من با مغز میونه ای ندارم و کللن استفاده نمیشه واسه همینه که کللن خوشحالم

درووووود
شمبه ات خوش پاییز بلند چهار فصل!
.
.
.
ما احنمالا کلا بی مساله ایم ... عقلم که نداریم... خوشیم به خوشیه شما!
شما، متولی نظم نوین جهانی هستی ... دید هنریتم که بر همگان آشکاره! دانسته ای هم بنده ندارم! اون بیست سی گرمی که تقدیم کردم "آکــــه"!!! هر چی خواستی توی مموریش بریز... آهنگای باحال... فکرای خوب... سلیقه ات خووبه! می دونم... :دی

خووشحالم که کلن خوشحالی... از مزایای عقله این سرخوشی! همیشه راهی هست برا آدم عاقل : "مثلن اگه یه عمر فکر کنی که دیونه هستی، بالاخره یه راهی برای فرار از این وضع پیدا می کنی! "

حورالعین اوجاقی شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:42 ب.ظ http://huria.persianblog.ir

سلام عزیزم

وقتی شکلک ها رو دیدم خوشحال شدم که عقل نداری

ولی عزیزم عاقلان واقعییت را می بینند و عاشقان حقیقت

را برای زندگی در این دنیا باید واقع بین بود نه عاشق

ببین من واقع بینانه عاشق بچه هام هستم

سلام مامان!
شما که یه عمر عاقلانه زندگی کردی چرا از عقل نداشتنم خوشحالی؟
نکنه پشیمونی؟!!...

برا زندگی کردن عاشقانه چقدر باید تاوان داد مامان؟
حالا نمی شه عاشقانه زندگی کرد؟
بیا رضایت بده ... شاید تو این دنیا... تو همین دنیا ... بشه عاشقانه زندگی کرد! به اون دنیا که امیدی نیست... کسی کسی و نمی شناسه! عاشق شدن بماند سر جای خود...
البته شما نجربه ات بیشتره!
ما هنوز بوی خامی می دیم شاید که دنبال عشقیم! آره؟ بوی خامی می دم؟ :دی
یادم بده چجوری واقع بینانه عاشقانه زندگی کنم مامان!

سیمین شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ب.ظ

مثلن

مثال خوبی بود!
اصولا سوت زدن عاقلانه ترین کاریه که گاهی باید انجام داد!!
اینو از یه عاقل پرسیدم!! و گرنه خودم که نمی دونم چی عاقلانه است چی نه!!

. یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:25 ق.ظ

بسم الله
سلام
باز جای شکرش باقیه که دچار جهل مرکب نیستید
من که مدتهاست درگیر کاراییم که عقلم می گه!!!



www.heyran11.parsiblog.com

خسته نباشین واقعا!
حالا چی عایدتون شد؟

نینا یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:32 ق.ظ

منم ندارم
بیا دوتایی سوت بزنیم

چشم

کرگدن دل نازک چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:02 ق.ظ http:// karrgadan.blogfa.com


می بینم کههههه داری از آرزوهات می نویسی!!!

آآآآآآآآآآآآآآآآآآرههههههههههه!

عبدالکوروش چهارشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:30 ب.ظ http://www.potk.blogfa.com

عاقلان نقطه پرگار وجودند
ولی...
عشق داند
که در این دایره سرگردانند.

[ بدون نام ] جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:30 ب.ظ

دروووود
مومو جون
شما به مهمونی وبلاگی هفت سین ها دعوت شدید برای اطلاع از تاریخ و شرکت در مهمونی به marzbanname.blogsky.com پست (( مهمونی هفت سین ها )) مراجعه کنید لطفا به دیگران هم اطلاع بدین . . مهمونی منتظریمااااااا

چشم بانوی جوان!

بهنام چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:38 ب.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

خب بعد از خوندن اون پست بالا (مرد خوبی بود) وقتی میرسم به این پست و اینجوری میشم تنها نتیجه ی اخلاقی ای که میشه گرفت اینه که هر پست رو به موقع خودش بخونم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد