الو... کربلا؟

الو کربلا؟ 

حسین خودتی؟ 

خوبی؟ 

چه خبر؟ 

ا 

آب و فرات بستن روتون؟ 

بس که .... استغفرالله!... بگذریم. 

اینجا هم آب و بستن! فقط اونجا یزید آب  رو بسته... اینجا همین مش غلوم خودمون. 

  

مرد اینا رو گفت و گوشی رو قطع کرد و زل زد به آب خوری استیل بی آب و هر چی آب دهن داشت جمع کرد و به زور قورت داد تا شاید گلوش تازه شه. 

 

 

راستی: حالا اگه یکی روزه خوار بود ... اگه اصلا یکی مسلمون نبود .... باید هلاک شه؟ 

خوب هر کی تصمیم گرفته روزه بگیره باید سختیاشم به جون بخره! نمی شه که هیشکی هیچی نخوره که طرف هوس می کنه یه وقت!!! مهم همینه که هوس کنه و نخوره دیگه! و گر نه منم بلتم برم تو غار اونور رشته کوه های کلیمانجارو و دور از همه ی جذابیت های زندگی و تارک دنیا بشم!

راستی: خوبم ... همچنان با انرژی کار می کنم. می خونمتون. کامنت نذاشتن و بذارید به حساب عجله و وقت کم . از احوال پرسی همه تونم ممنونم واقعا! خیلی عذاب وجدان دارماااا. احساس می کنم بی معرفت شدم. اما به زودی از خجالت همه در میام.

ارواح سرگردان

از دست ارواح سرگردان سریال های رمضان ...کجا در برم! ؟ 

نمی دونم کدوم شیر پاک خورده ای بود که خدا زد تو سرش یه سریال روح اندود تو ماه رمضون ساخت و پای اجنه و شیاطین و ارواح رو به سریال های ماه رمضون باز کرد!  

مگه دستم بش نرسه... شما چطور؟  

 

کرم

روش جدا کردن کرم از گیلاس و آلبالو:  

دمب میوه ی کرمو را می کنیم و میوه ی بی دم راداخل ظرف مناسبی ریخته رویش را حسابی آب می بندیم و کمی هم نمک اضافه می کنیم! کرم های گرامی کم کم بیرون آمده، خفه شده و به دیار باقی می شتابند! آب کرمو را دور بریزید و حال میوه ی تان را ببرید! 

 

 

راستی: کاش از شر همه ی کرم ها به همین راحتی می شد راحت شد!

این چیست که در درون من است؟

مرد: آآآآآآآآآآه ! یافتم... 

بالاخره فهمیدم که این چیست که در درون من است!  

زن: آآآآآآآآه ...   

چه غوغاییست در میان چشم هایم . هر جا که سر بر می گردانم تو را می بینم که ایستاده ای و همین جوری با یک لبخند خیلی خیلی ملیح داری من را نگاه می کنی!  

مرد:آآآآآآآه یافتم...  

بالاخره فهمیدم این چیست که درون من است!  

 چنین بی قرارم کرده که یارای ایستادنم نیست!

زن: آآآآآآآآآه ..."عشقو متر" من درجه اش چسبیده به سقف و قلبم تالاپ تولوپ خودش را به در و دیوار سینه ام می کوبد، می دانم که از تیر نگاه من است که چنین بی تاب و بی قراری!  

 

مرد:... این چیست که درون من است؟ بعضی درونشان پر ترس است ... اما من را چه به ترس ؟

چیزی که درون من است هر کسی را بی قرار و بی تاب می کند . قدرتمند ترین نیروی جهان است. و تنها وصال ،راه رهایی از این درد است! 

 

زن: آآآآآآآآآآه چه غوغایست در درونم! آب دهان خشک شده و قلبم در گلویم می زند! دست و پایم می لرزد و سرخ شده ام ... من مرکز جهانم و تو دور من می چرخی!  

مرد: آآآآآآآآآآه یافتم...  

اینم در دسشوییی ..... یه تابلو می زدین بالاش، مردیم از بس تو این چار دیواری دنبال این در گشتیم!   

زن: ......

اطلاعیه

سرباز وطن بودن خوب است!

من سرباز وطنم.

سلاح من قلم من است.

قلم من یک مداد سیاه سوسمار "مید این وطن" است.

مداد سوسمار "مید این وطن" تند و تند نوکش می شکند، و اصلا نمی شود درست و حسابی تراشیدش!

من سرباز وطنم.... اما سلاحم نوکش تیز نیست!

پس... زیاد امیدوار نباشید که بتوانم با این سلاح درب و داغان نجاتتان بدهم! خودتان شخصا فنون دفاع شخصی را بیاموزید که بنده قول پدافند عامل یا غیر عامل نمی دهم و هیچ مسئولیتی را در قبال هیچ نوع حمله ای  قبول نمی نمایم!


اگر چه منتظر بودن ثواب است 

بیا آقا به قرآن کار داریم

لای انگشتانت کلید می شوم    

سل می شوم 

فا می شوم

برای موسیقی خرمن گیسویت 

 

 

بوی عید می آید در این خلوت کده ... اما نمی دانم چرا یک شنبه است و جمعه نیست.